سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جنایتی بنام واردات

ظرفیت تولید شیرخشک دویست هزارتن است و نیاز کشور هفتادتن باز هم شیرخشک وارد می‌کنند غ ناچار صنعت در حال نابودی است

ثبات بازار یا تعادل بازار؟

 

در اقتصاد سکولاریستی فریب مردم حرف اول را می زند، چه با تبلیغات دروغین و چه با توجیه های شاخدار، چه با دروغهای بزرگ! مثل بانک مرکزی که وظیفه اش ثبات است ولی تعادل را انتخاب می کند: یعنی نابودی ارزش پول ملی. یا وقتی کسی سیگار نمی خرد، چون لازم ندارد، چنان تبلیغات می کنند که از نان شب برای آنها واجب تر می شود. تا حالا هیچکس از نخوردن آدامس، یا نوشابه نمرده اما تبلیغات و دروغها چنان اثر گذاشته، با اینکه مردم می دانند مضر است، ولی می خورند و می میرند! اگر نان و گندم نداشتند، مهم نیست! مهم این است که یک سیگار برلب! نوشابه در دست داشته، و فک متحرک با آدامس.از مشروبات و مواد مخدر هم باید گذشت. اقتصاد سکولار اعم از لیبرالیستی (اقتصاد آزاد) و سوسیالیستی(اقتصاد دولتی) کاری می کند که: برای خرید کالاهای حرام و قاچاق و مضر به بدن، بالاترین قیمت ها هم پرداخت شود. به قول یکی از عارفان که به فرزندش گفت: پسرم برای جهنم رفتن باید پول خرج کنی! ولی بهشت خدا مجانی است: نماز خواند یا روزه گرفتن، دعاکردن هزینه ای ندارد، اما روسپی بازی و شرابخواری بالاترین قیمت ها را دارد. فرق بین اقتصاد اسلامی با غیر اسلامی هم در همین است. اقتصاد اسلامی می گوید: نعمت ها فراوان است، روزی شما از غیب می رسد، نگران نباشید، از نعمت های رایگان خدا استفاده کنید! تقریبا مفت و مجانی در زندگی بخورید و بخوابید و تفریح کنید. اما اقتصاد غیر اسلامی می گوید: منابع محدود است و آنتظارات نامحدود، لذا باید برای بدست آوردن آن جنگید، و دیگران را از رسیدن به آن محروم کرد. متاسفانه باید گفت همه اینها بد است، ولی بدتر انکه سکولارهای ایرانی! با ادعای اینکه فرقی بین اقتصاد اسلامی و علم اقتصاد نیست! همه این جنگولک بازی ها را، بنام اسلام جازده اند. یعنی در حریم جمهوری اسلامی، با اضافه کردن یک کلمه به دنبال بانکها، آن را بانک اسلامی نامیده اند! و بالاترین رباخواری تاریخ را بنام بانکداری اسلامی انجام می دهند. علاوه بر بهره و جریمه دیرکرد، اقلامی را وارد محاسبات می کنند، که وام گیرنده ها به دریوزگی می افتند. هیچ کارخانه یا کارگاهی نیست که وام گرفته باشد، ولی مصادره نشده باشد. یا مدیرانش در زندان نباشند. زیرا بنام اسلام وام جعاله می دهند، کار خانه را مصادره می کنند. در حالیکه هرنوع عقود اسلامی، شرکت در سود و زیان است. اما بانکها با محاسبات علوم غریبه و اعداد جفر! آنقدر جریمه و بهره و بر دوش کارخانه تحمیل می کنند، تا راضی به مصادره شوند. بانک مرکزی هم که وظیفه افزایش قدرت پول ملی را دارد، در 60سال دوران خود، ارزش ریال را در برابر دلار 170هزاربار کمتر رسانده است. حالا می گوید که می خواهیم تعادل در بازار حفظ شود! یعنی هرچه عرضه کمتر شود، تقاضا بیشتر، نقطه تعادل بالاتر رود. در پوشش لفاظی ها و دروغ پردازی ها، نابودی ارزش پول ملی را، تعادل بازر می نامد. اما وقتی دلار پایین می آید، صحبت از ثبات بازار مالی می کند! ابزار های لازم یعنی تزریق پول ملی، برای بالا نگهداشتن نرخ دلار را انجام می دهد! و به نرخ نیمایی از مردم خریداری می کند. اگر بخواهند نرخ دلار را کاهش بدهند و از تضعیف پول ملی جلوگیری کنند، راه بسیار ساده است. ولی قصد آنها کمک به اقتصاد: لیبرالی آمریکا و حفظ ارزش پول خزانه داری آمریکاست، نه ایران: 95درصد دلار ها در دست دولت است، یکبار بجای تخصیص ارز به کالاهای وارداتی، آن را در بازار فردوسی پخش کنند. ولی انها به بهانه کالاهای اساسی (دروغ و توجیه) دلارها را جمع می کنند. تا قیمت ها بالا رود، و آن ها را به خزانه داری آمریکا(تحریم) تحویل می دهند.