درس وطن فروشی
ورزش ایران سالها است که بر طبل دوری از سیاست می کوبد. و نتیجه آن چیزی مثل کیمیا می شود. که مانند کیمیا ورزش را ذوب می کند و از المپیک بیرون می کند.استاد میرزایی اینها را برای براندازی تربیت می کرد. از انها برای مبارزه با بسیجی ها استفاده می کرد دولت فکر کرد اگر امکانات بدهد شاید خوب شود ولی نشد. او در مسابقات المپیک به گوش حریفش خواند اگر به من ببازی، برایت پناهندگی می گیرم! وکیانی به او باخت به بهترین دوستش که او را در حین مسابقه در برزخ بزرگی انداخته بود باید انتخاب می کرد: یا باید دوستش را فدای وطن کند و یا وطن را فدای دوستش و او در آرزوی گندم رای وطن را فروخت! کیمیا اصلا برای بازی نیامده بود او آمده بود تا تیم تکواندو را نابود کند. کیانی به راحتی میتوانست او را ببرد. ولی فریب خورد و به امید برنز نشست
اما نه تنها کیمیا اخراج شد بلکه کیانی هم به برنز نرسید. و اکنون نمی داند این فریب را چطور توجیه کند. زیرا تکواندو می داند با وجود کیمیا دیگر حضور جهانی معنی ندارد همه جا حاضر می شود تا تیم را نابود کند زیرا او نیازی به مدال یا جایزه و پول ندارد هرچه لازم داشت وزارت ورزش به او داد. این است عاقبت وطن فروشی که به عشق تن فروشی ایجاد می شود. مگر یک تکه روسری برای اوچه بار سنگینی داشت؟ تکواندوکاران اصلی که با عبا و لباده می جنگند و حتی یک پر قبا هم به دشمن دست نمی دهند. او همانند گل شیفته و یا مسیح علی نزاد فرزند ناخلفی بود که روح خود را به شیطان فروخت. و مایه همه اینها فضای موجود در ادارات است که هنوز انقلابی در ان ایجاد نشده است. فرقی نمی کند از ریاست جمهوری گرفته تا آموزش و پرورش هرکس به شما می رسد می گوید چرا مانده ای؟ برو! از تعداد زیاد اختراعاتی که ایرانی ها در خارج ثبت کرده اند میتوان به این موضوع پی برد و یا تعداد دانش آموزانی که پذیرش دانشگاههای خارجی را دریافت کرده اند. همه اینها معلول این است که مسئولین جمهوری اسلامی در لاک دفاعی فرو رفته و فقط مواظب هستند کلاه خودشان را باد نبرد! و این امر از زمانی آغاز شد که صدور انقلاب را مسدود کردند.شاید علت آن حمله صدام به ایران بود که اینها ترسیدند. و گفتند ما در مقابل صدام نمی توانیم مقاومت کنیم چه رسد به دنیا(یعنی آمریکا و اروپا) از ان روز بود که این ترسوها دور امام خمینی را گرفتند و جام زهر را به او نوشاندند و حالا افتخار می کنند و کتاب هم می نویسند! در حالیکه امام خمین هرگز از جنگ نترسید. می فرمود: یک دیوانهای بود که یک اقدامی کرد و یک سنگی را در چاه انداخت و موجب زحمت ملت خودش، ملت ما و سایر ملتها گردید، حرف ایشان موثر بود زیرا بلافاصله جنگ مغلوبه شد و خرمشهر آزاد گردید ایشان گفت جنگ را تمام کنید. ولی همان ترسو ها مانند یاران اشعری گفتند نه! ما باید وارد خاک عراق شویم و امتیازی را به دست آوریم! حرکت زیگزاگی انها باعث شد تا در 8 والفجر شکست بخورند و عاقبت دست به دامن صدام شوند. واین بود که امام خمینی دید اینها قوی تر از امریکا و صدام هستند، قبل از انکه جام زهر را به دستش بدهند خودش فرمود جام زهر را نوشیدم. بلی کشور به دست اینها افتاد. این بود که در لاک دفاعی رفتند و باعث شدند تا ایران یک متر بزرگتر نشود! و جوانان هم که در این محل جا نمی گرفتند ناچار شدند از قفس بیرون بزنند. با اینحال بازهم کید دشمنان بخودشان برگشته، و اکنون همه دنیا به دست ایرانی ها اداره می شود.المپیک هم مثل تحریم ها به کوشش همین ها برعلیه ایران اقدام کرد. و الا لباس کوتاه برای دیگران را ایراد گرفتند.کیمیا بقدری قوی بود که رئیس المپیک را با یک انگ تعویض کرد
Homeland lessons
Iranian sport has been beating the drum away from politics for years. And the result is something like alchemy. Like Kimia, it melts sports and takes them out of the Olympics. Master Mirzaei trained them to overthrow them. He used them to fight the Basij. The government thought that if it provided facilities, it might be good, but it did not. He sang to his opponent in the Olympics, "If you play with me, I will take refuge in you!" Vakiani lost to his best friend who had thrown him into a great purgatory during the match, he had to choose: either he had to sacrifice his friend for his homeland or he sacrificed his homeland for his friend and he sold his homeland in the wish of wheat! Kimia had not come to play at all. He had come to destroy the Taekwondo team. Kiani could easily have taken him. But he was deceived and hoped for bronze, but not only Kimia was fired, but also Kiani did not win bronze. And now he does not know how to justify this deception. Because Taekwondo knows that despite Kimia, a global presence no longer makes sense. He is everywhere ready to destroy the team because he does not need a medal or a prize and money. This is the end of patriotism created by the love of prostitution. Did a piece of scarf carry a heavy burden for Uche? The main taekwondo fighters who fight in robes and do not even touch the enemy. Like the enchanted flower or Christ Ali Nazad, he was an illegitimate child who sold his soul to the devil. And the reason for all this is the space in the offices in which no revolution has been created yet. It does not matter, from the presidency to education, everyone who comes to you says why did you stay? Go! This can be seen from the large number of inventions that Iranians have registered abroad, or the number of students who have been admitted to foreign universities. All this is due to the fact that the officials of the Islamic Republic are immersed in a defensive lock and they are just careful not to blow their hats off! And this started when they blocked the export of the revolution. Maybe it was because of Saddam"s attack on Iran that they were afraid. And they said that we can not resist Saddam, let alone the world (ie America and Europe). It was from that day that these cowards surrounded Imam Khomeini and drank the cup of poison to him, and now they are proud and write books! While Imam Khomeini was never afraid of war. He said: He was a madman who took an action and threw a stone in the well and caused trouble to his own nation, our nation and other nations, his words were effective because the war was immediately defeated and Khorramshahr was liberated, he said end the war. But the same cowards like the Ash"ari companions said no! We must enter the territory of Iraq and gain a point! Their zigzag motion caused them to lose at 8 a.m. and eventually fall into Saddam"s shoes. And it was when Imam Khomeini saw that they were stronger than the United States and Saddam, that before they handed him the cup of poison, he himself said, "I drank the cup of poison." Yes, the country fell into their hands. It was that they went in defensive lock and made Iran not one meter bigger! And the young people who did not fit in this place were forced to get out of the cage. However, the enemy kidnapped them again, and now the whole world is ruled by the Iranians. Like the sanctions, the Olympics tried to do the same against Iran. Otherwise, they criticized the short dress for the others. Kimia was so strong that she replaced the Olympic president with a stigma.
دروس الوطن
کانت الریاضة الإیرانیة تدق طبول الابتعاد عن السیاسة لسنوات. والنتیجة هی شیء مثل الکیمیاء. مثل کیمیا ، فإنه یذیب الریاضة ویخرجها من الأولمبیاد ، وقد دربهم الأستاذ میرزائی على الإطاحة بها. استخدمهم لمحاربة الباسیج ، واعتقدت الحکومة أنها إذا قدمت التسهیلات ، فقد تکون جیدة ، لکنها لم تفعل. غنى لخصمه فی الأولمبیاد ، "إذا لعبت معی ، سألتجئ إلیک!" خسر فکیانی أمام أعز أصدقائه الذی ألقاه فی مطهر عظیم خلال المباراة ، کان علیه أن یختار: إما أن یضحی بصدیقه من أجل وطنه أو أن یضحى بوطنه من أجل صدیقه وباع وطنه فی رغبة قمح! لم تأت کیمیا للعب على الإطلاق ، لقد جاء لتدمیر فریق التایکوندو. کان من الممکن أن یأخذه کیانی بسهولة. لکنه کان مخدوعًا وکان یأمل فی الحصول على المیدالیة البرونزیة ، ولکن لم یتم طرد کیمیا فقط ، ولکن کیانی أیضًا لم یفز بالمیدالیة البرونزیة. والآن لا یعرف کیف یبرر هذا الخداع. لأن التایکوندو یعرف أنه على الرغم من کیمیا ، فإن الوجود العالمی لم یعد منطقیًا ، فهو مستعد فی کل مکان لتدمیر الفریق لأنه لا یحتاج إلى میدالیة أو جائزة أو مال. هذه نهایة حب الوطن الذی خلقه حب الدعارة. هل حملت قطعة من الوشاح عبئًا ثقیلًا على أوشی؟ مقاتلو التایکوندو الرئیسیون الذین یقاتلون بالرداء ولا یلمسون العدو. مثل الزهرة المسحورة أو المسیح علی نازاد ، کان طفلاً غیر شرعی باع روحه للشیطان. والسبب فی کل هذا هو المساحة فی المکاتب التی لم تحدث فیها ثورة بعد. لا یهم ، من الرئاسة إلى التعلیم ، کل من یأتی إلیک یقول لماذا بقیت؟ اذهب! یمکن ملاحظة ذلک من خلال العدد الکبیر للاختراعات التی سجلها الإیرانیون فی الخارج ، أو عدد الطلاب الذین تم قبولهم فی جامعات أجنبیة. کل هذا بسبب حقیقة أن مسؤولی الجمهوریة الإسلامیة غارقون فی قفل دفاعی وهم حریصون فقط على عدم تفجیر قبعاتهم! وهذا بدأ عندما منعوا تصدیر الثورة ، ربما بسبب هجوم صدام على إیران ، کانوا خائفین. وقالوا إننا لا نستطیع مقاومة صدام ، ناهیک عن العالم (أی أمریکا وأوروبا) ، فمنذ ذلک الیوم أحاط هؤلاء الجبناء بالإمام الخمینی وشربوا له کأس السم ، والآن هم فخورون وکتبوا! بینما الإمام الخمینی لم یکن خائفا من الحرب أبدا. قال: کان مجنونا ففعل وألقى حجرا فی البئر وأحدث مشاکل لأمتنا وأمتنا وشعوب أخرى ، فکانت کلماته مؤثرة لأن الحرب هُزمت على الفور وتحررت خرمشهر ، قال انتهى. الحرب. لکن نفس الجبناء مثل الصحابة الأشاعرة قالوا لا! یجب أن ندخل أراضی العراق ونکسب نقطة! تسببت حرکتهم المتعرجة فی فقدانهم فی الساعة 8 صباحًا وسقوطهم فی النهایة فی حذاء صدام. وعندما رأى الإمام الخمینی أنهم أقوى من الولایات المتحدة وصدام ، قبل أن یسلموه کأس السم ، قال هو نفسه: "شربت کأس السم". نعم ، سقطت البلاد فی أیدیهم. کان الأمر أنهم دخلوا فی حالة دفاعیة وجعلوا إیران أکبر من متر واحد! والشباب الذین لا یصلحون فی هذا المکان أجبروا على الخروج من القفص. لکن العدو خطفهم مرة أخرى ، والآن العالم کله یحکمه الإیرانیون ، ومثل العقوبات حاولت الأولمبیاد أن تفعل الشیء نفسه ضد إیران. وإلا فقد اعترضوا على اللباس القصیر للآخرین ، وکانت کیمیا قویة لدرجة أنها استبدلت الرئیس الأولمبی بوصمة عار.
Heimatunterricht
Der iranische Sport schlägt seit Jahren abseits der Politik die Trommel. Und das Ergebnis ist so etwas wie Alchemie. Wie Kimia bringt es die Sportarten zum Schmelzen und holt sie aus den Olympischen Spielen heraus.Meister Mirzaei trainierte sie, um sie zu stürzen. Er benutzte sie, um die Basij zu bekämpfen.Die Regierung dachte, dass es gut sein könnte, wenn sie Einrichtungen zur Verfügung stellte, aber das war nicht der Fall. Bei den Olympischen Spielen sang er zu seinem Gegner: "Wenn du mit mir spielst, werde ich bei dir Zuflucht suchen!" Vakiani verlor gegen seinen besten Freund, der ihn während des Spiels in ein großes Fegefeuer geworfen hatte, er musste sich entscheiden: entweder musste er seinen Freund für seine Heimat opfern oder er opferte seine Heimat für seinen Freund und verkaufte seine Heimat auf Wunsch Weizen! Kimia war überhaupt nicht gekommen, um zu spielen, er war gekommen, um das Taekwondo-Team zu zerstören. Kiani hätte ihn leicht mitnehmen können. Doch er ließ sich täuschen und hoffte auf Bronze, doch nicht nur Kimia wurde gefeuert, auch Kiani holte Bronze nicht. Und jetzt weiß er nicht, wie er diese Täuschung rechtfertigen soll. Denn Taekwondo weiß, dass trotz Kimia eine globale Präsenz keinen Sinn mehr macht, er ist überall bereit, das Team zu zerstören, weil er keine Medaille, keinen Preis oder Geld braucht. Dies ist das Ende des Patriotismus, der durch die Liebe zur Prostitution geschaffen wurde. War ein Stück Schal für Uche eine schwere Last? Die wichtigsten Taekwondo-Kämpfer, die in Roben kämpfen und den Feind nicht einmal berühren. Wie die verzauberte Blume oder Christus Ali Nazad war er ein uneheliches Kind, das seine Seele dem Teufel verkaufte. Und der Grund für all das ist der Raum in den Büros, in dem noch keine Revolution geschaffen wurde. Egal, von der Präsidentschaft bis zur Ausbildung sagt jeder, der zu Ihnen kommt, warum Sie geblieben sind? Gehen! Dies zeigt sich an der großen Zahl von Erfindungen, die Iraner im Ausland gemeldet haben, oder an der Zahl der Studierenden, die an ausländischen Universitäten zugelassen wurden. All dies ist darauf zurückzuführen, dass die Beamten der Islamischen Republik in einer Abwehrschleuse gefangen sind und nur darauf achten, sich nicht den Hut zu blasen! Und das fing damit an, dass sie den Export der Revolution blockierten, vielleicht hatten sie Angst vor Saddams Angriff auf den Iran. Und sie sagten, dass wir Saddam nicht widerstehen können, geschweige denn der Welt (dh Amerika und Europa) Von diesem Tag an umzingelten diese Feiglinge Imam Khomeini und tranken ihm den Giftbecher aus, und jetzt sind sie stolz und schreiben Bücher! Während Imam Khomeini nie Angst vor dem Krieg hatte. Er sagte: Er war ein Verrückter, der eine Aktion unternahm und einen Stein in den Brunnen warf und seiner eigenen Nation, unserer Nation und anderen Nationen Ärger bereitete. Seine Worte waren wirksam, weil der Krieg sofort besiegt und Khorramshahr befreit wurde, sagte er Ende der Krieg. Aber dieselben Feiglinge wie die Gefährten der Ash"ari sagten nein! Wir müssen das Territorium des Irak betreten und einen Punkt gewinnen! Ihre Zickzack-Bewegung führte dazu, dass sie um 8 Uhr morgens verloren und schließlich in Saddams Fußstapfen fielen. Und als Imam Khomeini sah, dass sie stärker waren als die Vereinigten Staaten und Saddam, sagte er selbst, bevor sie ihm den Giftbecher reichten: "Ich habe den Giftbecher getrunken." Ja, das Land ist ihnen in die Hände gefallen. Es war, dass sie in die Defensive gingen und den Iran keinen Meter größer machten! Und die jungen Leute, die hier nicht reinpassten, wurden gezwungen, aus dem Käfig zu steigen. Doch der Feind entführte sie erneut, und jetzt wird die ganze Welt von den Iranern regiert.Wie die Sanktionen versuchten die Olympischen Spiele, dasselbe gegen den Iran zu tun. Ansonsten wehrten sie sich gegen das kurze Kleid der anderen, Kimia war so stark, dass sie den Olympiapräsidenten durch ein Stigma ersetzte.