دنیا، مرکز پروش مدیران
پیامبر اسلام فرموده دنیا مزرعه آخرت است. و اگر به زبان امروزه ترجمه کنیم دنیا مانند یک آموزشگاهی است که مدیرانی را تربیت می کند تا در آینده یک کره یا سیاره و ستاره را اداره کنند! برای درک بهتر موضوع باید گفت داراییهای خداوند بسیار زیاد است از ذرات میکونی گرفته تا کرات اسمانی و کهکشانها. همه اینها بر اساس برنامه معین خلق شده و دارای نظم و همبستگی هستند. اما مدیر ندارند! بلکه همه مجری هستند. مثلا در فلسفه گفته شده که عالم لاهوت مرکز مدیریت الهی است، و عالم ملکوت طبقه یا مدیران واسطه و یا مجریان هستند.
عالم ناسوت مجموعه داراییهای فیزیکی خداوند است. همه ذرات عالم در یک تشکیلات افقی مستقیما با خدا مرتبط هستند. که آن را فیض الهی می گویند. اگر لحظه ای خدا از انها روی برگرداند نابود می شوند. خلقت بشر برای این بوده که سیستم افقی مدیریت را به سیستم هرمی یا سلسله مراتب تبدیل کند و برخی اختیارات را به بشر واگذار نماید. از ایات الهی چنین بر می اید که انسان خلیفه خدا است یعنی جانشین یا قائم مقام خدا که اداره آنها بر توسعه سازمانی و مدیریت الهی نقش افرین باشد(انا لموسعون). لذا به انسان اختیار عطا فرمود تا بر انچه دوست دارد حکم روایی کند. اما برای آماده شدن او دوره هایی لازم بود. در دوره تئوریک خداوند خود معلم بوده(علم الآدم السما کلها) و همه چیز را بطور نظری به انسان یاد داد. اما برای اجرایی شدن این تئوری ها کارگاه یا آزمایشگاهی لازم بود. و لذا او را به روی زمین آورد. تا دانسته های خود را اجرا نماید. یکی از دانسته های او اراده و عزم و قول و تعهد و امثال آن است. خداوند در عالم ذر از انسان تعهد گرفت که غیر از خدا را اطاعت نکند. زیرا اطاعت غیر خدا یعنی فرماندهی و مدیریت جهان در مسیرهای دیگر. که به دلیل تضاد ذاتی باعث نابودی می شود.( بر ضد توسعه سازمانی است) مثلا همه سیارات از قدرت جاذبه استفاده می کنند، بشر بخواهد قدرت جاذبه را نادیده بگیرد همه اشیا< از مدار خارج شده بهم برخورد می کنند و از بین می روند. و لذا وقتی انسان به روی زمین آمد همین کار را کرد! او به جای اطاعت خدا اطاعت شیطانها کرد و جنگها ایجاد شد و مردمان کشته شده و آثار و بناها از بین رفت. لذا خداوند با تاسف می گوید: انسان را با عزم و اراده نیافتیم!(لم نجد له عزما) با اینکه در تئوری خوب بود! و تعهدات لازم را داده(الست بربکم قالوا بلی) ولی در عمل لغزیده و اراده او سست شده است. بنابر این خداوند تصمیم گرفت افراد با اراده را پاداش نیکو بدهد و افراد لغزشکار و عاصی و گناهکار را عذاب کند. یعنی افرادی که در تئوری و نظر قبول شده بودند بهترین سیارات را بدهد. تا همانطور که در دنیا اجازه داشتند خانه خود را نقاشی یا کشور خود را بسازند، سیاره مربوطه را هم تزیین کنند و از حالت ساده خارج کنند. و برعکس به آنهاییکه نتوانستند اراده قوی داشته باشند، گوی های آتش یا ستاره های سوزان ( مانند خورشید) بدهد. که به جهنم سوزان بروند. البته اگر آنها توبه کرده باشند، یعنی اراده خود را ترمیم داده باشند میتوانند جهنم را هم به بهشت تبدیل کنند. در این مرحله باید از اراده افراد بسیار خاص استفاده کنند. چون آنها حق تصرف بیش از یک سیاره یا کهکشان را دارند. و میتوان گفت: شفاعت یا توسل به این معنی است. مثلا گفته شده هرکس بر حسین ع گریه کند، حضرت فاطمه س روز قیامت مانند مرغی که دانه می چیند شیعیان را از جهنم ها بر داشته و به بهشت می برد. یا گفته اند که شهید وارد بهشت نمی شود تا اینکه پدر و مادرش وارد شوند! لذا آنهاییکه به توسعه فکر می کنند خدایی هستند. به اینده ای دور با همه امکانات. ولی انهاییکه در فکر تخریب هستند در اتش حسادت می سوزند
The world, the center for training managers
The Prophet of Islam said that the world is the farm of the Hereafter. And if we translate into today"s language, the world is like a school that trains managers to run a planet or a planet and a star in the future! To better understand the subject, it must be said that God"s possessions are enormous, from miconic particles to celestial spheres and galaxies. All of these are created according to a specific plan and have order and solidarity. But they do not have a manager! Rather, everyone is a performer. For example, it is said in philosophy that the world of divinity is the center of divine management, and the world of the realm of the class is either intermediary managers or executors. The universe is a collection of God"s physical assets. All the particles of the universe in a horizontal organization are directly related to God. Which is called divine grace. If God turns away from them for a moment, they will be destroyed. Human creation was to transform the horizontal system of management into a pyramid system or hierarchy and to delegate some authority to human beings. It is clear from the divine verses that man is the caliph of God, that is, the successor or deputy of God, whose administration plays a role in the organizational development and management of God (Anna Lamousoun). Therefore, he gave man the authority to rule on what he likes. But it took courses to prepare him. In the theoretical period, God himself was a teacher (Adam al-Sama al-Kama) and taught everything theoretically to man. But a workshop or laboratory was needed to implement these theories. And so he brought her to earth. To apply his knowledge. One of his knowledge is will, determination, promise, commitment and the like. In the underworld, God made a commitment to man not to obey other than God. Because obedience to non-God means commanding and managing the world in other ways. Which causes destruction due to inherent contradiction. (It is against organizational development) For example, all planets use the power of gravity, human beings want to ignore the power of gravity. . And so when man came to earth he did the same! Instead of obeying God, he obeyed the devils, and wars were created, people were killed, and monuments were destroyed. Therefore, God says with regret: We did not find man with determination and will! And he has given the necessary obligations (Alst Berbakm Qalwa Bali) but in practice he has slipped and his will has weakened. Therefore, God decided to reward the willing with good will and to punish the slippery, rebellious and sinful people. That is, people who were accepted in theory and opinion give the best planets. Just as they were allowed in the world to paint their house or build their country, they also decorated the planet and made it simple. And vice versa, give fireballs or burning stars (like the sun) to those who could not have a strong will. To go to hell. Of course, if they have repented, that is, they have restored their will, they can also turn hell into paradise. At this stage, they must use the will of very special people. Because they have the right to occupy more than one planet or galaxy. And it can be said: intercession or appeal means this. For example, it is said that whoever cries for Hussein, Hazrat Fatima will take the Shiites out of hell and take them to heaven on the Day of Judgment like a chicken that picks seeds. Or they have said that a martyr will not enter Paradise until his parents enter! Therefore, those who think of development are gods. To the distant future with all possibilities. But those who think of destruction burn in the fire of jealousy
العالم مرکز لتدریب المدیرین
قال نبی الإسلام أن الدنیا هی مزرعة الآخرة. وإذا قمنا بالترجمة إلى لغة الیوم ، فإن العالم یشبه المدرسة التی تدرب المدیرین على إدارة کوکب أو کوکب ونجم فی المستقبل! لفهم الموضوع بشکل أفضل ، یجب أن یقال إن ممتلکات الله هائلة ، من الجسیمات المیکرویة إلى المجالات والمجرات السماویة. یتم إنشاء کل هذه وفقًا لخطة محددة ولدیها نظام وتضامن. لکن لیس لدیهم مدیر! بدلا من ذلک ، کل شخص مؤدی. على سبیل المثال ، یقال فی الفلسفة أن عالم الألوهیة هو مرکز الإدارة الإلهیة ، وأن عالم عالم الطبقة هو إما مدیرین وسطاء أو منفذین. الکون عبارة عن مجموعة من أصول الله المادیة. ترتبط جمیع جسیمات الکون فی نظام أفقی ارتباطًا مباشرًا بالله. وهو ما یسمى بالنعمة الإلهیة. إذا ابتعد الله عنهم للحظة ، فسیهلکون. کان على الخلق البشری تحویل النظام الأفقی للإدارة إلى نظام هرمی أو تسلسل هرمی وتفویض بعض السلطة للبشر. یتضح من الآیات الإلهیة أن الإنسان هو خلیفة الله ، أی خلیفة الله أو وکیله ، والذی تلعب إدارته دورًا فی التطویر التنظیمی وتدبیر الله (آنا لاموسون). لذلک أعطى الإنسان سلطة الحکم على ما یحب. لکن الأمر استغرق دورات لإعداده. فی الفترة النظریة ، کان الله نفسه معلمًا (آدم السماء الکمى) وعلم کل شیء نظریًا للإنسان. لکن کانت هناک حاجة إلى ورشة عمل أو معمل لتنفیذ هذه النظریات. وهکذا أحضرها إلى الأرض. لتطبیق علمه. ومن علمه الإرادة والعزم والوعد والالتزام ونحو ذلک. فی العالم السفلی ، التزم الله للإنسان ألا یطیع غیر الله. لأن طاعة غیر الله تعنی قیادة العالم وإدارته بطرق أخرى. وهو ما یسبب الدمار بسبب التناقض المتأصل (إنه ضد التطور التنظیمی) على سبیل المثال ، کل الکواکب تستخدم قوة الجاذبیة ، والبشر یریدون تجاهل قوة الجاذبیة. وهکذا عندما أتى الإنسان إلى الأرض فعل الشیء نفسه! فبدلا من طاعة الله أطاع الشیاطین وخلقت الحروب وقتل الناس ودمرت الآثار. لذلک یقول الله بأسف: لم نجد الإنسان بعزم وإرادة! وقد أعطى الالتزامات الضروریة (ألست بربکم قالوه بالی) لکنه عملیا زلَّت إرادته ضعفت. لذلک قرر الله أن یجازی الراغبین بحسن نیة وأن یعاقب الزلقین المتمردین والخطاة. أی أن الأشخاص الذین تم قبولهم من الناحیة النظریة والرأی یقدمون أفضل الکواکب. مثلما سُمح لهم فی العالم برسم منزلهم أو بناء بلدهم ، قاموا أیضًا بتزیین الکوکب وجعلوه بسیطًا. والعکس صحیح ، أعط الکرات الناریة أو النجوم المحترقة (مثل الشمس) لأولئک الذین لا یستطیعون امتلاک إرادة قویة. للذهاب الى الجحیم. بالطبع ، إذا تابوا ، أی أنهم استعادوا إرادتهم ، یمکنهم أیضًا تحویل الجحیم إلى جنة. فی هذه المرحلة ، یجب علیهم استخدام إرادة الأشخاص الممیزین جدًا. لأن لهم الحق فی احتلال أکثر من کوکب أو مجرة. ویمکن أن یقال: هذا هو الشفاعة أو الاستئناف. على سبیل المثال ، یقال أن من یصرخ على الحسین ، فإن حضرة فاطمة سیخرج الشیعة من الجحیم ویأخذهم إلى الجنة یوم القیامة مثل الدجاجة التی تقطف البذور. أم قالوا إن الشهید لا یدخل الجنة حتى یدخل والدیه! لذلک ، أولئک الذین یفکرون فی التنمیة هم آلهة. إلى المستقبل البعید بکل الاحتمالات. لکن الذین یفکرون فی الدمار یحترقون بنار الغیرة
Ο κ?σμος, το κ?ντρο εκπα?δευσης διευθυντ?ν
Ο Προφ?της του Ισλ?μ ε?πε ?τι ο κ?σμος ε?ναι το αγρ?κτημα του Α?γουστου. Και αν μεταφρ?σουμε στη σημεριν? γλ?σσα, ο κ?σμος ε?ναι σαν ?να σχολε?ο που εκπαιδε?ει διαχειριστ?ς να διαχειρ?ζονται ?ναν πλαν?τη ? ?ναν πλαν?τη και ?να αστ?ρι στο μ?λλον! Για την καλ?τερη καταν?ηση του θ?ματος, πρ?πει να ειπωθε? ?τι τα υπ?ρχοντα του Θεο? ε?ναι τερ?στια, απ? μικροσωματ?δια ?ως ουρ?νιες σφα?ρες και γαλαξ?ες. ?λα αυτ? δημιουργο?νται σ?μφωνα με ?να συγκεκριμ?νο σχ?διο και ?χουν τ?ξη και αλληλεγγ?η. Αλλ? δεν ?χουν μ?νατζερ! Μ?λλον, ?λοι ε?ναι ερμηνευτ?ς. Για παρ?δειγμα, λ?γεται στη φιλοσοφ?α ?τι ο κ?σμος της θε?τητας ε?ναι το κ?ντρο της θε?κ?ς διαχε?ρισης και ο κ?σμος της σφα?ρας της τ?ξης ε?ναι ε?τε ενδι?μεσοι διαχειριστ?ς ε?τε εκτελεστ?ς. Το σ?μπαν ε?ναι μια συλλογ? απ? φυσικ? αγαθ? του Θεο?. ?λα τα σωματ?δια του σ?μπαντος σε μια οριζ?ντια οργ?νωση σχετ?ζονται ?μεσα με τον Θε?. Που λ?γεται θε?α χ?ρη. Αν ο Θε?ς απομακρυνθε? απ? αυτο?ς για μια στιγμ?, θα καταστραφο?ν. Η ανθρ?πινη δημιουργ?α επρ?κειτο να μετατρ?ψει το οριζ?ντιο σ?στημα διαχε?ρισης σε πυραμιδικ? σ?στημα ? ιεραρχ?α και να εκχωρ?σει κ?ποια εξουσ?α στα ανθρ?πινα ?ντα. Ε?ναι σαφ?ς απ? τους θε?ους στ?χους ?τι ο ?νθρωπος ε?ναι ο χαλ?φης του Θεο?, δηλαδ? ο δι?δοχος ? ο αναπληρωτ?ς του Θεο?, η διο?κηση του οπο?ου πα?ζει ρ?λο στην οργανωτικ? αν?πτυξη και διαχε?ριση του Θεο? (?ννα Λαμουσο?ν). Ως εκ το?του, ?δωσε στον ?νθρωπο την εξουσ?α να κυβερν? σε ?, τι του αρ?σει. Χρει?στηκαν ?μως μαθ?ματα για να τον προετοιμ?σουμε. Στη θεωρητικ? περ?οδο, ο ?διος ο Θε?ς ?ταν δ?σκαλος (Adam al-Sama al-Kama) και δ?δασκε τα π?ντα θεωρητικ? στον ?νθρωπο. ?μως χρει?στηκε ?να εργαστ?ριο ? ?να εργαστ?ριο για την εφαρμογ? αυτ?ν των θεωρι?ν. Και ?τσι την ?φερε στη γη. Να εφαρμ?σει τις γν?σεις του. Μια απ? τις γν?σεις του ε?ναι η θ?ληση, η αποφασιστικ?τητα, η υπ?σχεση, η δ?σμευση και τα παρ?μοια. Στον κ?τω κ?σμο, ο Θε?ς δεσμε?τηκε τον ?νθρωπο να μην υπακο?ει σε ?λλους εκτ?ς απ? τον Θε?. Επειδ? η υπακο? στον μη Θε? σημα?νει εντολ? και διαχε?ριση του κ?σμου με ?λλους τρ?πους. Αυτ? προκαλε? καταστροφ? λ?γω εγγεν?ν αντιφ?σεων. (Ε?ναι εν?ντια στην οργανωτικ? αν?πτυξη) Για παρ?δειγμα, ?λοι οι πλαν?τες χρησιμοποιο?ν τη δ?ναμη της βαρ?τητας, τα ανθρ?πινα ?ντα θ?λουν να αγνο?σουν τη δ?ναμη της βαρ?τητας.. Και ?ταν ?ρθε ο ?νθρωπος στη γη ?κανε το ?διο! Αντ? να υπακο?ει στον Θε?, υπ?κουσε στους διαβ?λους και δημιουργ?θηκαν π?λεμοι, ?νθρωποι σκοτ?θηκαν και μνημε?α καταστρ?φηκαν. Επομ?νως, ο Θε?ς λ?ει με λ?πη: Δεν βρ?καμε ?νθρωπο με αποφασιστικ?τητα και θ?ληση! Και ?χει δ?σει τις απαρα?τητες υποχρε?σεις (Alst Berbakm Qalwa Bali) αλλ? στην πρ?ξη ?χει γλιστρ?σει και η θ?λησ? του ?χει αποδυναμωθε?. Ως εκ το?του, ο Θε?ς αποφ?σισε να ανταμε?ψει τους πρ?θυμους με καλ? θ?ληση και να τιμωρ?σει τους ολισθηρο?ς, επαναστ?τες και αμαρτωλο?ς ανθρ?πους. Δηλαδ?, οι ?νθρωποι που ?γιναν αποδεκτο? στη θεωρ?α και τη γν?μη δ?νουν τους καλ?τερους πλαν?τες. Ακριβ?ς ?πως τους επιτρ?πηκε στον κ?σμο να ζωγραφ?σουν το σπ?τι τους ? να χτ?σουν τη χ?ρα τους, επ?σης στ?λισαν τον πλαν?τη και το ?καναν απλ?. Και αντ?στροφα, δ?στε βολ?δες ? αστ?ρια που κα?γονται (?πως ο ?λιος) σε εκε?νους που δεν μπορο?σαν να ?χουν ισχυρ? θ?ληση. Να π?ει στο δι?ολο. Φυσικ?, αν ?χουν μετανο?σει, ?χουν αποκαταστ?σει δηλαδ? τη θ?λησ? τους, μπορο?ν επ?σης να μετατρ?ψουν την κ?λαση σε παρ?δεισο. Σε αυτ? το στ?διο, πρ?πει να χρησιμοποι?σουν τη θ?ληση πολ? ιδια?τερων ανθρ?πων. Γιατ? ?χουν το δικα?ωμα να καταλ?βουν περισσ?τερους απ? ?ναν πλαν?τες ? γαλαξ?ες. Και μπορε? να ειπωθε?: μεσολ?βηση ? προσφυγ? σημα?νει αυτ?. Για παρ?δειγμα, λ?γεται ?τι ?ποιος κλα?ει για τον Χουσε?ν, ο Χαζρ?τ Φατιμ? θα βγ?λει τους Σι?τες απ? την κ?λαση και θα τους π?ει στον παρ?δεισο την Ημ?ρα της Κρ?σης σαν ?να κοτ?πουλο που μαζε?ει σπ?ρους. Or ?χουν πει ?τι ?νας μ?ρτυρας δεν θα μπει στον Παρ?δεισο μ?χρι να μπουν οι γονε?ς του! Επομ?νως, αυτο? που σκ?φτονται την αν?πτυξη ε?ναι θεο?. Στο μακριν? μ?λλον με ?λες τις δυνατ?τητες. ?σοι ?μως σκ?φτονται την καταστροφ? κα?γονται στη φωτι? της ζ?λιας