خنثی کردن توطئه دشمنان
چگونه میتوان از شر دشمنان در امان بود و یا ئوطئه آنها را خنثی کرد و به ارامش رسید؟ تئوری حل مسئله به چهار روش اشاره دارد: روش اول نادیده گرفتن. یعنی اینکه دشمن وقتی مرتکب اشتباه است باید او را رها کرد. زیرا بجای پرداختن به دشمنی راههای دیگری را می رود. مثلا ترکیه و آزربیجان ادعا می کنند که باید به مرزهای قبلی برگردیم. واین درست همان چیزی که به نفع ما تمام می شود و این یک در خواست از ایران بحساب می اید تا به مرزهای هخامنشی یا عباسیان و .. بر گردیم. اشتباه آنها در این است که غرب ایران را بین چهار کشور مشترک کرده اند! اول که صدام خواهان آن بود که سرکوب شد. بعدها کردستان عراق بود که تا دهکرد(شهر کرد) را در دفتر کار خود گذاشته بودند. حالا آزربیجان است که در کتابهای درسی همین نقشه را متعلق به باکو می داند!
و بالاخره ترکیه که با ادعای عثمانی گری و دخالت در لیبی و سوریه خواهان غرب ایران است. در حالیکه آنها نمی دانند اگر تقی به توقی بخورد، خودشان هستند که دستورات رهبری ایران را اجرا کرده یا کنار بروند. مثلا اردوغان در کودتای گولن کار را تمام شده می دانست و رفته بود که مخفی شود. قاسم سلیمانی به او گفت برگرد و محکم بنشین سرجایت! یا در جریان جنگ ارمنستان و باکو، بسیاری از سربازان آنها برای فرار از اسارت به ایران پناهنده شدند و حتی زخمی های انها را ایران مداوا کرد. البته شاید همین امر باعث توهمی شدن علی اف گردیده. راه دوم ترید آف، یا بده بستان است. کاری که رضا شاه کرد: همه همسایه های ایران را در کاخ سعد اباد جمع کرده و به هرکدام یک استان ایران را واگذار نمود و پیمان منع تجاوزی را بنام پیمان سعد اباد امضا کرد. که منشا همه گرفتاریها و خشکسالیهای ایران از همین پیمان است و مجلس باید به آن ورود کند. زیرا منشا آبها و سرچشمه رودها را به آنا واگذار کرد و رودهای بزرگ را هم با آنان به اشتراک گذاشت. مثل اروند با عراق و هیرمند با افغانستان آرارات با ترکیه. لذا برای رفع مشکلات بی آبی باید مجلس آن پیمان را از سوی کشور خودمان ملغی اعلام کند. شنیده ها حاکی است رئیس مجلس که زمانی خود را رضاخان اسلامی می نامید، اکنون نیز با طرف ترک مذاکراتی داشته که اگر مانند رضاشاه عمل کند، باید سه جزیره را به امارات سهم دریای عمان را به روسیه، جزیره کیش را به چین و.. واگذار کند تا توطئه ها برطرف شود! راه سوم عقب نشینی یا ترک مخاصمه است یعنی همین که آنها سرو صدایی راه انداختند، فوری به همه خواسته های انان عمل کرد تا جنگی اتفاق نیافتد. و در نهایت راه جنگ آخرین راه است. البته در ایران به علت بی مسئولیتی رهبران، امتیاز همیشه به طرف ها واگذار شده. چه در برجام و چه در دریای خزر. هزینه های سنگین می کنند که اتحاد به وجد آید ولی با دست مسئولین به تفرقه کشیده می شود. مثلا سی و پنج سال است که کنفرانس وحدن یا مجمع جهانی اهل بیت و یا جایزه مصطفا یا جامعه المصطفی بر گزار می شود و یک مشت مفتخور وابسته می ایند و در بهترین هتلها از انها پذیرایی می شود و موقع رفتن هم کلی هدایا داده می شود ولی وقتی رسیدند چین همه چیز یادشان می رود و بجای کمک به اویغور ها، اطلاعات را در خدمت کمونیست ها قرار می دهند. و یا در فلسطین می گویند ایران نباید مداخله کند! زیرا خودشان زمین ها را به اسرائیلی ها فروختند. از مجلس محترم درخواست میشود برای تمامی هزینه هایی که در همایشها می شود یک تحقیق و تفحص بگذارند تا جلوی حیف و میل بیت المال گرفته شود و صرفه جویی ها را میتوانند به حقوق معلمان اضافه کنند و یا کسری بودجه را جبران کنند.
Thwart the conspiracies of the enemies
How can one be safe from the enemies or neutralize their conspiracy and find peace? Problem solving theory refers to four methods: The first method is ignoring. This means that the enemy must be released when he makes a mistake. Because instead of dealing with enmity, there are other ways. For example, Turkey and Azerbaijan claim that we should return to the previous borders. And this is exactly what ends in our favor, and this is a request from Iran to return to the borders of the Achaemenids or the Abbasids, and so on. Their mistake is that they have divided the west of Iran between four countries! First, Saddam wanted it to be suppressed. Later, it was Iraqi Kurdistan that left Dehkord (Kurdish city) in their office. Now it is Azerbaijan that considers the same map to belong to Baku in textbooks! And finally, Turkey, which wants western Iran by claiming Ottomanism and interfering in Libya and Syria. While they do not know that if Taqi Taqi is defeated, they are the ones who will carry out the orders of the Iranian leadership or step aside. For example, in the Gulen coup, Erdogan knew it was over and went into hiding. Qassem Soleimani told him to come back and sit firmly! Or during the Armenian-Baku war, many of their soldiers fled to Iran to escape captivity, and Iran even treated their wounded. Of course, this may have made Aliyev delusional. The second way is to trade off, or trade. What Reza Shah did: Gather all of Iran"s neighbors in Saadabad Palace and hand over to each of them an Iranian province and sign a pact against rape called the Saadabad Pact. That the source of all the troubles and droughts in Iran is from this treaty and the parliament must enter into it. Because he left the origin of the waters and the source of the rivers to Anna and shared the great rivers with them. Like Arvand with Iraq and Helmand with Afghanistan, Ararat with Turkey. Therefore, in order to solve the problems of water shortage, the parliament must annul that agreement by our country. It is rumored that the speaker of the parliament, who once called himself Reza Khan Eslami, is now negotiating with the Turkish side that if he acts like Reza Shah, he should give three islands to the UAE, the share of the Oman Sea to Russia, Kish island to China and ... Leave it to the conspiracies to be solved! The third way is to retreat or leave the conflict, that is, as soon as they made a noise, they immediately complied with all their demands so that no war would take place. And finally, the way of war is the last way. Of course, in Iran, due to the irresponsibility of the leaders, the privilege has always been assigned to the parties. Both in Borjam and in the Caspian Sea. They spend a lot of money to make the union happy, but it is divided by the authorities. For example, for thirty-five years, the Vahdat Conference or the World Assembly of the Ahl al-Bayt or the Mustafa Prize or the Mustafa Society has been held and a handful of proud people come and are welcomed in the best hotels and gifts are given when they leave. But when they arrived in China, they forgot everything and instead of helping the Uyghur’s, they put the information at the service of the communists. Or in Palestine they say Iran should not intervene! Because they themselves sold the land to the Israelites. The esteemed parliament is asked to conduct an investigation into all the expenses incurred in the conferences in order to prevent the waste of the treasury, and they can add savings to teachers" salaries or compensate for the budget deficit.
إحباط مؤامرات الأعداء
فکیف یکون الإنسان فی مأمن من الأعداء أو یبطل مؤامراتهم ویجد السلام؟ تشیر نظریة حل المشکلات إلى أربع طرق: الطریقة الأولى هی التجاهل. هذا یعنی أنه یجب إطلاق سراح العدو عندما یرتکب خطأ. لأنه بدلاً من التعامل مع العداوة ، هناک طرق أخرى. على سبیل المثال ، تزعم ترکیا وأذربیجان أنه یجب علینا العودة إلى الحدود السابقة. وهذا بالضبط ما ینتهی فی مصلحتنا ، وهذا طلب من إیران للعودة إلى حدود الأخمینیین أو العباسیین وهکذا. خطأهم أنهم قسموا غرب إیران بین أربع دول! أولاً ، أراد صدام أن یتم قمعها. فی وقت لاحق ، کانت کردستان العراق هی التی ترکت مدینة دیکورد (مدینة کردیة) فی مکتبهم. والآن تعتبر أذربیجان أن نفس الخریطة تنتمی إلى باکو فی الکتب المدرسیة! وأخیراً ترکیا التی ترید إیران الغربیة بزعم العثمانیة والتدخل فی لیبیا وسوریا. وهم لا یعلمون أن هزیمة تقی تقی ، فهم من سینفذ أوامر القیادة الإیرانیة أو یتنحى. على سبیل المثال ، فی انقلاب غولن ، أدرک أردوغان أن الأمر انتهى واختفى. قاسم سلیمانی أمره بالعودة والجلوس بحزم! أو خلال الحرب بین أرمینیا وباکو ، فر العدید من جنودهم إلى إیران هربًا من الأسر ، حتى أن إیران عالجت جرحاهم. بالطبع ، قد یکون هذا قد جعل علییف موهومًا. الطریقة الثانیة هی المقایضة أو التجارة. ما فعله رضا شاه: اجمع کل جیران إیران فی قصر سعد آباد وسلم لکل منهم مقاطعة إیرانیة ووقع اتفاقیة ضد الاغتصاب تسمى میثاق سعد آباد. ان مصدر کل المشاکل والجفاف فی ایران من هذه المعاهدة وعلى البرلمان الدخول فیها. لأنه ترک منبع المیاه ومنبع الأنهار إلى آنا وتقاسم معها الأنهار العظیمة. مثل اروند مع العراق وهلمند مع افغانستان وارارات مع ترکیا. لذلک ، من أجل حل مشاکل نقص المیاه ، یجب على البرلمان إلغاء تلک الاتفاقیة من قبل بلدنا. یشاع أن رئیس البرلمان ، الذی أطلق على نفسه ذات مرة رضا خان إسلامی ، یتفاوض الآن مع الجانب الترکی أنه إذا تصرف مثل رضا شاه ، فعلیه أن یمنح الإمارات ثلاث جزر ، حصة بحر عمان لروسیا. وجزیرة کیش للصین .. اترکوا الأمر للمؤامرات لیحلوا! الطریقة الثالثة هی الانسحاب أو الخروج من الصراع ، أی بمجرد أن أحدثوا ضوضاء ، امتثلوا على الفور لجمیع مطالبهم حتى لا تحدث حرب. وأخیرًا ، طریق الحرب هو الطریق الأخیر. بالطبع ، فی إیران ، وبسبب عدم مسؤولیة القادة ، کان الامتیاز دائمًا یمنح للأحزاب. فی کل من برجام وبحر قزوین. إنهم ینفقون الکثیر من المال لإسعاد النقابة ، لکن السلطات مقسمة. على سبیل المثال ، لقد مرت خمسة وثلاثون عامًا منذ انعقاد مؤتمر الوحدات أو الندوة العالمیة لأهل البیت أو جائزة المصطفى أو جمعیة المصطفى وجاءت حفنة من الفخورین وتم الترحیب بهم فی أفضل الفنادق والهدایا تم إعطاؤهم عندما غادروا ، لکن عندما وصلوا إلى الصین نسوا کل شیء وبدلاً من مساعدة الأویغور ، وضعوا المعلومات فی خدمة الشیوعیین. أو فی فلسطین یقولون على إیران ألا تتدخل! لأنهم هم أنفسهم باعوا الأرض لبنی إسرائیل. ویطالب مجلس النواب الموقر بإجراء تحقیق فی جمیع المصروفات المتکبدة فی المؤتمرات للحیلولة دون هدر الخزینة ، ویمکنها إضافة مدخرات إلى رواتب المعلمین أو تعویض عجز المیزانیة.
Verschwör d"Konspiratioune vun de Feinde
Wéi kann ee vu de Feinde sécher sinn oder hir Verschwörung neutraliséieren a Fridden fannen? Probleemléisungstheorie bezitt sech op véier Methoden: Déi éischt Method ignoréiert. Dëst heescht datt de Feind muss befreit ginn wann hien e Feeler mécht. Well amplaz mat Feindlechkeet ze këmmeren, ginn et aner Weeër. Zum Beispill behaapten d"Tierkei an Aserbaidschan datt mir op déi vireg Grenze solle zréckkommen. An dëst ass genau dat wat fir eis ofleeft, an dëst ass eng Demande vum Iran fir zréck op d"Grenze vun den Achaemeniden oder den Abbasiden, a sou weider. Hire Feeler ass datt se de Westen vum Iran tëscht véier Länner opgedeelt hunn! Als éischt wollt de Saddam datt se ënnerdréckt gëtt. Méi spéit war et den irakesche Kurdistan deen Dehkord (kurdesch Stad) an hirem Büro hannerlooss huet. Elo ass et Aserbaidschan, dee mengt datt déi selwecht Kaart dem Baku an de Léierbicher gehéiert! A schlussendlech, d"Tierkei, déi de westlechen Iran wëllt andeems en den Ottomanismus behaapt an a Libyen a Syrien interferéiert. Och wa se net wëssen datt wann den Taqi Taqi besiegt gëtt, si se déi déi d"Uerder vun der iranescher Leedung ausféieren oder op d"Säit goen. Zum Beispill, am Gulen Coup, Den Erdogan wousst datt et eriwwer war a verstoppt. De Qassem Soleimani huet him gesot datt hie sollt zréckkommen a fest sëtzen! Oder wärend dem Armenesch-Baku Krich, vill vun hiren Zaldote sinn an den Iran geflücht fir aus der Gefangenschaft ze flüchten, an den Iran huet souguer hir Verletzter behandelt. Natierlech kann dëst den Aliyev wahnhaft gemaach hunn. Déi zweet Manéier ass ofzeschafen, oder Handel. Wat de Reza Shah gemaach huet: Sammelt all den Iraner Noperen am Saadabad Palais an iwwerreecht hinnen all eng iranesch Provënz an ënnerschreift e Pakt géint Vergewaltegung mam Numm Saadabad Pakt. Dass d"Quell vun all de Probleemer an Dréchenten am Iran aus dësem Vertrag ass an d"Parlament muss aginn. Well hien den Urspronk vum Waasser an d"Quell vun de Flëss dem Anna verlooss huet an déi grouss Flëss mat hinnen deelt. Wéi den Arvand mam Irak an den Helmand mam Afghanistan, den Ararat mat der Tierkei. Dofir, fir d"Problemer vum Waassermangel ze léisen, muss d"Parlament deen Accord vun eisem Land annuléieren. Et gëtt rumoréiert datt de Spriecher vum Parlament, dee sech selwer Reza Khan Eslami genannt huet, elo mat der tierkescher Säit verhandelt datt wann hie sech wéi de Reza Shah handelt, hien dräi Insele fir d"Vereenten Arabesch Emirater sollt ginn, den Undeel vum Oman Mier a Russland , Kish Insel a China an ... Loosst et un d"Konspiratioune geléist ginn! Den drëtte Wee ass de Konflikt zréckzeginn oder ze verloossen, dat heescht soubal se e Kaméidi gemaach hunn, hunn se direkt all hir Fuerderunge gerecht sou datt kee Krich stattfënnt. A schlussendlech ass de Wee vum Krich de leschte Wee. Natierlech, am Iran, wéinst der Verantwortung vun de Leader, ass de Privileg ëmmer un d"Parteien zougewisen ginn. Souwuel zu Borjam wéi och am Kaspesche Mier. Si verbréngen vill Suen fir d"Gewerkschaft glécklech ze maachen, awer et gëtt vun den Autoritéiten opgedeelt. Zum Beispill sinn et drësseg-fënnef Joer zënter der Wahdat Konferenz oder der Weltversammlung vun der Ahl al-Bayt oder dem Mustafa Präis oder der Mustafa Gesellschaft gouf ofgehalen an eng Handvoll houfreg Leit si komm a goufen an de beschte Hoteller a Kaddoe begréisst kruten wann se fort waren.Mee wéi se a China ukomm sinn, hu se alles vergiess an amplaz den Uyghuren ze hëllefen, hunn se d"Informatioun zum Déngscht vun de Kommuniste gestallt. Oder a Palestina soen se den Iran soll net intervenéieren! Well se selwer d"Land un d"Israeliten verkaf hunn. Dat geschätzte Parlament gëtt gefrot eng Enquête ze maachen iwwer all Ausgaben, déi op de Konferenzen entstane sinn, fir den Offall vun der Schatzkammer ze vermeiden, a si kënne Spuerbicher an den Enseignante bezuelen oder de Budgetsdefizit kompenséieren.