سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خط فقر نشانه ثروتمندی است

همه ارزشهای جهان امروزه از سوی دشمنان بصورت ضد ارزش مطرح می شود و دوستان نادان هم آن را انتشار می دهند. مثلا قبل از انقلاب اسلامی با افتخار می گفتیم: کشور ژاپن گرانترین کشور هست یا آمریکا و امارات و غیره! حالا که خودمان کشور گرانی شدیم انها عزا گرفتند و گرانی هم شده معضل و بدبختی مردم. خط فقر هم از این موضوع استثنا نیست. اخیرا وزیر تعاون با نادانی تمام گفته که 30میلیون نفر زیر خط فقر هستند، اولا غلط کرده چنین آماری را داده زیرا خودش مسئول رفاه مردم است و این گند کاری خودش است و ثانیا خط فقر را چه کسی تعریف کرده؟ و چه کسی آن را بالا برده؟ البته ممکن است براثر سادگی گفته باشد و منظورش این بوده که بودجه بیشتری بگیرد همان کاری که نمایندگان در مجلس می کنند و همگی مصائب مردم را، مصیبت سرایی و  مقتل خوانی می کنند! اما بهر حال باید متوجه حرف خود باشند که بی عرضگی خودشان را اعتراف نکنند.

خط فقر یعنی میانگین در امد. مثلا اگر خط فقر 3میلیون باشد یعنی30درصد مردم بالای خط فقر هستند ( نرمال) و 30درصد زیر آن، و 40درصد هموزن آن هستند. یعنی 70درصد مردم بالای سه میلیون درآمد دارند. این مایه تاسف است یا نشان پیشرفت؟(نیمه پر لیوان) و اگر 30درصد بالای جدول را در نظر بگیریم یعنی 24میلیون نفر بیش از صد میلیون درآمد دارند. در واقع این حقوق های نجومی است که میانگین را بالا می برد تا بقیه زیر خط فقر قرار بگیرند. بهترین راه خط فقر هم این است که حقوقهای نجومی را قطع کرده و نجومی بگیران را اعدام کنند و ارث آنها را به کسانی که زیر خط فقر هستند بدهند. زیرا کسانی که به حقوق های نجومی عادت کرده اند امکان زندگی با حقوق های معمولی برایشان نیست. ولذا ممکن است خودشان دست به خودکشی بزنند. حذف چند نفر از انها خط فقر را کمتر می کند زیرا که نوک قله نزدیکتر می شود. شنیده ها حاکی است که مثلا در کوبا یا سوئیس اختلاف دستمزد بسیار کم است بطوریکه برخی مواقع حقوق معلم از استاندار بیشتر است. اما در ایران یک کارگر خیار فروش! یا جوشکار و یا شرکت نفتی دهها برابر یک معلم می گیرد. و استدلال آقایان این است که معلم ها تعدادشان زیاد است و اگر کسی دنبال ثروت است معلم نشود.بنا بر این سران قوه در جلسه اقتصادی عزم خود را جزم کنند تا دریافت های غیرقانونی و فراقانونی را به خزانه برگردانند. موضوع به همین سادگی است ولی گول نجومی بگیران را می خورند و آن را به دیوان محاسبات یا حتی پایین تر به مامور مالیات واگذار می کنند. یعنی شکار افعی را به موشها! واگذار می کنند. دانه درشتها همین ها هستند. باید سران قوا پشت آن باشند تا دست از پا خطا نکنند والا یک مامور مالیات یا یک حسابدار که نمی تواند مانع دریافت های فراقانونی آنها بشود زیرا یا از کار برکنار می شود و یا به زندان می افتد. بنده خودم شخصا با کسی ملاقات کردم که ذیحساب وزارت علوم بود. و ابد گرفته بود. پرسیدم چرا؟ گفت وزیر به هر کسی که میخواست سکه طلا می داد و به من می گفت زیرش را امضا کنم! و حالا من اینجا هستم و او به دریافت حقوق های نجومی ادامه میدهد. و هیچکس هم جرات قبول کردن ندارد. و الا همه می دانند که ذیحساب قدرتی ندارد که اینهمه سکه از بیت المال به اطرافیان خود بدهد. و تقریبا می توان گفت همه آنهاییکه در زندان هستند و جرائم مالی سنگین دارند همگی گردن گرفته اند! و دزدان واقعی هنوز به دزدی خود ادامه می دهند. البته یک تفاوت است و آن اینکه در اقتصاد ازاد حقوق های نجومی اشکالی ندارد بلکه افتخار هم هست، اما در ایران همانهایی از خط فقر حرف می زنند که خودشان حقوق های نجومی می گیرند. و با این حرفها می خواهند بیشتر هم بگیرند.

The poverty line is a sign of wealth

All the values ??of the world today are presented as anti-values ??by the enemies and are published by the ignorant friends. For example, before the Islamic Revolution, we proudly said: Japan is the most expensive country or the United States and the UAE and so on! Now that we have become expensive in the country, they are mourning and the price has become the problem and misery of the people. The poverty line is no exception. Recently, the Minister of Cooperatives said with complete ignorance that 30 million people are below the poverty line. And who raised it? Of course, he may have said it simply, and he meant to get more budget, the same thing that the deputies do in the parliament, and they all call the people"s suffering, mourning and murder! However, they must be aware of what they are saying and not admit their impudence. The poverty line is the average income. For example, if the poverty line is 3 million, it means that 30% of people are above the poverty line (normal), 30% below it, and 40% are homogenous. That means 70% of people have incomes above three million. Is this a pity or a sign of progress? (Half full glass) And if we consider the top 30% of the table, it means that 24 million people have more than 100 million income. In fact, it is the astronomical salary that raises the average so that the rest are below the poverty line. The best way of the poverty line is to cut the astronomical salaries and execute the astronomers and give their inheritance to those who are below the poverty line. Because those who are accustomed to astronomical rights do not have the opportunity to live with ordinary rights. Therefore, they may commit suicide themselves. Eliminating a few of them will reduce the poverty line as the peak gets closer. It has been reported that in Cuba or Switzerland, for example, the pay gap is so small that sometimes the teacher"s salary is higher than the governor. But in Iran, a cucumber worker! Either the welder or the oil company takes tens of times as much as a teacher. And the gentlemen argue that there are many teachers and that if someone is looking for wealth, he should not become a teacher. The issue is as simple as that, but astrologers are deceived and left to the Court of Accounts or even lower to the taxman. That means hunting snakes to mice! They give up. These are the coarse grains. The leaders of the forces must be behind it so that they do not make a mistake, whether it is a tax official or an accountant who cannot prevent their illegal receipts because he will either be fired or imprisoned. My servant personally met with someone who was the accountant of the Ministry of Science. And it had taken forever. I asked why? The minister said he would give gold coins to anyone he wanted and told me to sign it! And now I"m here and he continues to receive astronomical salaries. And no one dares to accept. Otherwise, everyone knows that the accountant does not have the power to give so many coins from the treasury to those around him. And it can be said that almost all those who are in prison and have serious financial crimes have been beheaded! And the real thieves are still stealing. Of course, there is a difference, and that is that in a free economy, astronomical rights are not a problem, but it is also an honor, but in Iran, those who talk about the poverty line receive astronomical salaries themselves.

خط الفقر هو علامة على الثروة

یتم تقدیم جمیع قیم العالم الیوم على أنها معادیة للقیم من قبل الأعداء ویتم نشرها من قبل الأصدقاء الجاهلین. على سبیل المثال ، قبل الثورة الإسلامیة قلنا بفخر: الیابان أغلى دولة أو الولایات المتحدة والإمارات وما إلى ذلک! الآن وقد أصبحنا باهظین فی البلاد ، فهم فی حالة حداد وأصبح الثمن مشکلة الناس وبؤسهم. خط الفقر لیس استثناء. ومؤخرا قال وزیر التعاونیات بجهل تام أن 30 ملیون شخص یعیشون تحت خط الفقر. ومن أثارها؟ بالطبع ، ربما قالها ببساطة ، وکان یقصد الحصول على المزید من المیزانیة ، وهو نفس الشیء الذی یفعله النواب فی البرلمان ، وهم جمیعًا یسمون معاناة الشعب والحداد والقتل! ومع ذلک ، یجب أن یکونوا على درایة بما یقولون وألا یعترفوا بوقاحة ؛ خط الفقر هو متوسط ??الدخل. على سبیل المثال ، إذا کان خط الفقر هو 3 ملایین ، فهذا یعنی أن 30? من الناس فوق خط الفقر (عادی) ، و 30? تحته ، و 40? متجانسون. وهذا یعنی أن 70? من الناس تزید دخولهم عن ثلاثة ملایین. هل هذا مؤسف أم علامة على التقدم؟ (نصف کوب ممتلئ) وإذا أخذنا فی الاعتبار أعلى 30? من الجدول ، فهذا یعنی أن 24 ملیون شخص لدیهم أکثر من 100 ملیون دخل. فی الواقع ، إن الراتب الفلکی هو الذی یرفع المتوسط ??بحیث یکون الباقی تحت خط الفقر. أفضل طریقة لخط الفقر هی خفض الرواتب الفلکیة وإعدام علماء الفلک وإعطاء میراثهم لمن هم تحت خط الفقر. لأن أولئک الذین اعتادوا على الحقوق الفلکیة لیس لدیهم فرصة للعیش مع الحقوق العادیة. لذلک ، قد ینتحرون بأنفسهم. القضاء على عدد قلیل منها سیقلل من خط الفقر مع اقتراب الذروة. لقد تم الإبلاغ عن أن فجوة الأجور فی کوبا أو سویسرا ، على سبیل المثال ، صغیرة جدًا لدرجة أن راتب المعلم فی بعض الأحیان یکون أعلى من راتب الحاکم. لکن فی إیران عامل خیار! یأخذ عامل اللحام أو شرکة النفط عشرات المرات من المدرس. ویجادل السادة بأن هناک العدید من المعلمین وأنه إذا کان شخص ما یبحث عن الثروة ، فلا ینبغی أن یصبح مدرسًا. المسألة بهذه البساطة ، ولکن المنجمین یتم خداعهم وترکهم لمحکمة الحسابات أو حتى إلى ضرائب أقل. هذا یعنی صید الثعابین للفئران! یستسلمون. هذه هی الحبوب الخشنة. یجب أن یقف قادة القوات وراءها حتى لا یخطئوا ، سواء کان موظف ضرائب أو محاسبًا لا یستطیع منع إیصالاتهم غیر القانونیة لأنه سیتم فصله أو سجنه. التقى خادمی شخصیًا بشخص کان محاسبًا فی وزارة العلوم. وقد استغرق الأمر إلى الأبد. انا سألتک لماذا؟ قال الوزیر إنه سیعطی عملات ذهبیة لمن یریده وقال لی أن أوقعها! والآن أنا هنا وهو مستمر فی تلقی رواتب خیالیة. ولا أحد یجرؤ على القبول. بخلاف ذلک ، یعلم الجمیع أن المحاسب لیس لدیه القدرة على إعطاء الکثیر من العملات المعدنیة من الخزانة لمن حوله. ویمکن القول أنه تم قطع رؤوس کل من هم فی السجن تقریبًا وارتکبوا جرائم مالیة خطیرة! ولا یزال اللصوص الحقیقیون یسرقون. بالطبع ، هناک فرق ، وهو أنه فی الاقتصاد الحر ، الحقوق الفلکیة لیست مشکلة ، لکنها أیضًا شرف ، لکن فی إیران ، أولئک الذین یتحدثون عن خط الفقر یتلقون رواتب فلکیة بأنفسهم.

Garis kemiskinan adalah tanda kekayaan

Semua nilai-nilai dunia saat ini disajikan sebagai anti-nilai oleh musuh dan diterbitkan oleh teman-teman yang bodoh. Misalnya, sebelum Revolusi Islam, kami dengan bangga mengatakan: Jepang adalah negara paling mahal atau Amerika Serikat dan UEA dan seterusnya! Sekarang kita sudah menjadi mahal di negeri ini, mereka berduka dan harganya menjadi masalah dan kesengsaraan rakyat. Tak terkecuali garis kemiskinan. Baru-baru ini, Menteri Koperasi mengatakan dengan ketidaktahuan bahwa 30 juta orang berada di bawah garis kemiskinan. Dan siapa yang mengangkatnya? Tentu saja, dia mungkin mengatakannya dengan sederhana, dan dia bermaksud untuk mendapatkan lebih banyak anggaran, hal yang sama yang dilakukan para deputi di parlemen, dan mereka semua menyebut penderitaan, duka, dan pembunuhan rakyat! Namun, mereka harus menyadari apa yang mereka katakan dan tidak mengakui kelancangan mereka.Garis kemiskinan adalah pendapatan rata-rata. Misalnya, jika garis kemiskinan 3 juta, berarti 30% orang berada di atas garis kemiskinan (normal), 30% di bawahnya, dan 40% homogen. Itu berarti 70% orang memiliki pendapatan di atas tiga juta. Apakah ini disayangkan atau tanda kemajuan? (Setengah gelas penuh) Dan jika kita mempertimbangkan 30% teratas tabel, itu berarti 24 juta orang memiliki pendapatan lebih dari 100 juta. Padahal, gaji astronomislah yang menaikkan rata-rata sehingga sisanya berada di bawah garis kemiskinan. Cara terbaik dari garis kemiskinan adalah dengan memotong gaji para astronom dan mengeksekusi para astronom dan memberikan warisan mereka kepada mereka yang berada di bawah garis kemiskinan. Karena mereka yang terbiasa dengan hak astronomi tidak memiliki kesempatan untuk hidup dengan hak biasa. Oleh karena itu, mereka dapat melakukan bunuh diri sendiri. Menghilangkan beberapa dari mereka akan mengurangi garis kemiskinan saat puncaknya semakin dekat. Telah dilaporkan bahwa di Kuba atau Swiss, misalnya, kesenjangan gaji sangat kecil sehingga terkadang gaji guru lebih tinggi daripada gubernur. Tapi di Iran, seorang pekerja mentimun! Baik tukang las atau perusahaan minyak membutuhkan waktu puluhan kali lebih banyak daripada seorang guru. Dan tuan-tuan berpendapat bahwa ada banyak guru dan bahwa jika seseorang mencari kekayaan, dia tidak boleh menjadi guru. Masalahnya sesederhana itu, tetapi astrolog ditipu dan diserahkan ke Pengadilan atau bahkan lebih rendah ke petugas pajak. Itu artinya berburu ular hingga tikus! Mereka menyerah. Ini adalah butiran kasar. Para pimpinan pasukan harus berada di belakangnya agar tidak melakukan kesalahan, baik petugas pajak atau akuntan yang tidak dapat mencegah penerimaan ilegal mereka karena dia akan dipecat atau dipenjara. Pelayan saya secara pribadi bertemu dengan seseorang yang merupakan akuntan Kementerian Ilmu Pengetahuan. Dan itu telah berlangsung selamanya. Saya bertanya mengapa? Menteri mengatakan dia akan memberikan koin emas kepada siapa pun yang dia inginkan dan menyuruh saya untuk menandatanganinya! Dan sekarang saya di sini dan dia terus menerima gaji astronomi. Dan tidak ada yang berani menerima. Jika tidak, semua orang tahu bahwa akuntan tidak memiliki kekuatan untuk memberikan begitu banyak koin dari perbendaharaan kepada orang-orang di sekitarnya. Dan dapat dikatakan bahwa hampir semua orang yang berada di penjara dan memiliki kejahatan keuangan yang serius telah dipenggal! Dan pencuri yang sebenarnya masih mencuri. Tentu saja, ada perbedaan, dan itu adalah bahwa dalam ekonomi bebas, hak astronomi tidak menjadi masalah, tetapi juga suatu kehormatan, tetapi di Iran, mereka yang berbicara tentang garis kemiskinan menerima gaji astronomi sendiri.