خوشیهای امام حسین ع
ما همه اطلاعاتمان از امام حسین روز شهادت ایشان است، در حالیکه ایشان آقازاده بود، بسیار ثروتمند و دارای زنان و فرزندان متعدد، فرزند کوچک فاطمه زهرا بود و از دامان پرمهرمادری برخوردار و پدری سخت کوش داشت که قهرمان قهرمانان جهان است. شاید بتوان گفت شش دهه زندگی ایشان پر از شادی و خوشی بود و فقط چند روز چند مصیبت دیدند. البته بزرگ کردن یک درصد به 99درصد کاری است که اغلب انجام می شود و مردم دوست دارند غلو کنند. شاید روزهای سخت امام حسین ع همان روز عاشورا بود و لی با فاصله اگر روز های شهادت پدر و برادرش را هم اضافه کنیم بیش از ده روز نمی شود
که نسبت به عمر مبارکش که 20هزار روز می شود اصلا قابل محاسبه نباشد. البته کمیت روزها با کیفیت آنها فرق می کند، بطوریکه همان یک روز عاشورا بارها به خودش گفته شده بود مثلا امام حسن ع وقتی مسموم شد و در حال جان دادن بود، امام حسین بر او گریه می کرد، ناگهان امام حسن روبه او کرد و گفت: برمن گریه نکن!( لایوم کیومک) روزی بر تو خواهد آمد که هیچ روزی با آن مشابه نیست. لذا باید مردم بدانند که روش امام حسین ع فقط روز عاشورا نبود بلکه همه روش های زندگی او باید سرمشق باشد و سیره او، تبدیل به سبک زندگی ما بشود. نقل که روزی ایشان معلم فرزندشان را دیدند و دستان او را پر از طلا کردند! و گفتند حق معلم بیش از اینها است. از بخشش های بسیار زیاد ایشان همواره سخن گفته اند. سوال مقدماتی که به ذهن می رسد این پولها را از کجا می اوردند؟ در مورد پیامبر و ائمه نیز از این بخشش ها زیاد نوشته اند. گاهی می گویند امام حسن ع دوبار زندگی خود را صفر کرد یعنی همه را بخشید. حتی پیامبران هم به همین شکل است می گویند: حضرت ابراهیم ع همیشه غذا را با افراد دیگر می خورد. در حالیکه امروزه کمتر کسی است که توان غذای خوب برای خود داشته باشد چه رسد به اینکه همغذا هم بطلبد. امام حسین ع علاوه بر اینکه مادری مهربان داشت که همه چیز را به او یاد داد و کوچکترین نقطه سیاه عاطفی بر دل مبارک نبود. در زمان نامادر نیز محبت های زیادی دیده بود تا جاییکه ام البنین، فرزندان خودش یعنی عباس و دیگران را نمی بوسید! و می گفت شاید حسین ناراحت شود. عباس با تمام توان در خدامت امام حسین بود. اصولا تعلیم دیده بود تا فقط در خدمت امام حسین باشد. در جنگ نهروان یک تنه پهلوان بزرگ دشمن و فرزندانش را از بین برد. اما حضرت علی به ایشان گفت بس است! تو ذخیره امام حسین برای روز عاشورا هستی. روزی که حضرت علی در بستر شهادت بود، آندو را خواست و دست عباس را در دست امام حسین نهاد و گفت: هیچگاه از برادرت جدا نشود! از ان زیبا تر دوستی خواهرش زینب بود. زینب که برایش خواستگار امد فقط یک شرط داشت: من باید هرجا حسین می رود بروم! امام حسین ع از نظر شغلی هم موفق بود. زمین های زیادی را کشاورزی می کردند. پدرش چاههای زیادی حفر کرده بود و نخلستانهای بزرگی داشت. یک روز حضرت علی ع از جایی رد می شد مردی پرسید کجا می روی و در گونی چه داری؟ گفت یازده هزار نخل! مرد تعجب کرد و ایشان فرمود اینها هسته خرما هستند ولی بزودی همه آنها نخل های بزرگی می شوند. یعنی فقط یکبار کشت ایشان به این وسعت بود. و اگر مردم به حضرت علی یا امام حسین و حضرت عباس تاسی کنند، هیچ بیکاری وجود نخواهد داشت. شغل برای جوانان امروز ما فقط اختلاس است! به کمتر از ان راضی نیستند. در حالیکه قوی ترین کارگر زمین های کشاورزی خانواده حسینع حضرت عباس بود. او 99درصد زندگی اش در کنار بیل بود نه شمشیر.
The joys of Imam Hussein
All we know about Imam Hussein is the day of his martyrdom, while he was a nobleman, very rich and had many wives and children, the youngest child was Fatemeh Zahra and had a loving mother and a hardworking father who is a world champion. Perhaps it can be said that his six decades of life were full of joy and happiness and they saw only a few calamities in a few days. Of course, increasing one percent to 99 percent is something that is often done and people like to exaggerate. Perhaps the hard days of Imam Hussein (AS) were on the same day of Ashura, but if we add the days of the martyrdom of his father and brother, it is not more than ten days that can not be calculated at all compared to his blessed life, which is 20,000 days. Of course, the quantity of days differs from their quality, as he was told many times on the same day of Ashura, for example, when Imam Hassan (AS) was poisoned and was dying, Imam Hussein cried for him, and suddenly Imam Hassan turned to him and He said, "Berman, do not cry!" Therefore, people should know that the method of Imam Hussein (AS) was not only on the day of Ashura, but all his ways of life should be exemplary and his way of life should become our way of life. Quote that one day they saw their son"s teacher and filled his hands with gold! And they said that the teacher"s right is more than this. He has always spoken of his many gifts. The introductory question that comes to mind is where did this money come from? Much has been written about the Prophet and the Imams about these gifts. It is sometimes said that Imam Hassan twice zeroed his life, that is, he forgave everyone. Even the prophets say the same thing: Abraham always ate with other people. While today there are few people who can afford good food for themselves, let alone ask for food. Imam Hussein, in addition to having a kind mother who taught him everything, was not the slightest black spot of emotion on Mubarak"s heart. He had seen so much love during his stepmother that Umm Al-Banin did not kiss his own children, Abbas and others! And he said that maybe Hussein will be upset. Abbas was in the service of Imam Hussein with all his might. He was basically trained to serve only Imam Hussein. In the battle of Nehruvan, a great hero destroyed the enemy and his children. But Imam Ali told him that it was enough! You are Imam Hussein"s reserve for Ashura day. On the day that Imam Ali was on the bed of martyrdom, he asked for Ando and placed Abbas"s hand in Imam Hussein"s hand and said: Never separate from your brother! More beautiful than that was the friendship of his sister Zeinab. Zainab, who came to him as a suitor, had only one condition,: I must go wherever Hussein goes! Imam Hussein (AS) was also professionally successful. They cultivated a lot of land. His father had dug many wells and had large groves. One day, Imam Ali (as) was passing by. A man asked, "Where are you going and what do you have in your sack?" Said eleven thousand palms! The man was surprised and he said that these are the kernels of dates, but soon they will all become big palms. That is, his cultivation was only this large once. And if people rely on Imam Ali or Imam Hussein and Hazrat Abbas, there will be no unemployment. Jobs for our youth today are just embezzlement! They are not satisfied with less than that. While the strongest agricultural worker was the family of Hazrat Abbas. He spent 99% of his life with Bill, not with a sword.
أفراح الإمام الحسین
کل ما نعرفه عن الإمام الحسین هو یوم استشهاده ، حیث کان نبیلاً وثریاً جداً ولدیه الکثیر من الزوجات والأولاد ، وکانت أصغرهم فاطمة الزهراء ولدیها أم محبة وأب مجتهد بطل العالم. ربما یمکن القول إن ستة عقود من حیاته کانت ملیئة بالبهجة والسعادة ولم یروا سوى القلیل من الکوارث فی أیام قلیلة. بالطبع ، زیادة واحد فی المائة إلى 99 فی المائة هو أمر یتم غالبًا ویحب الناس المبالغة فیه. ربما کانت أیام الإمام الحسین (ع) العصیبة فی نفس یوم عاشوراء ، لکن إذا أضفنا أیام استشهاد والده وأخیه ، فلا یزید الأمر عن عشرة أیام لا یمکن حسابه إطلاقاً مقارنة به. الحیاة المبارکة ، أی عشرین ألف یوم. بالطبع تختلف کمیة الأیام عن نوعیتها ، إذ قیل له مرات عدیدة فی نفس یوم عاشوراء ، على سبیل المثال ، عندما تسمم الإمام الحسن (ع) وکان یحتضر ، بکى علیه الإمام الحسین ، وفجأة الإمام الحسن. التفت إلیه وقال: "برمان لا تبکی!" لذلک ، یجب أن یعرف الناس أن طریقة الإمام الحسین (ع) لم تکن فقط فی یوم عاشوراء ، ولکن یجب أن تکون جمیع أسالیب حیاته نموذجیة وأن أسلوب حیاته یجب أن یصبح أسلوب حیاتنا. اقتبس أنه ذات یوم رأوا معلم ابنهم وملأوا یدیه بالذهب! وقالوا إن حق المعلم أکثر من هذا. لقد تحدث دائمًا عن مواهبه العدیدة. السؤال التمهیدی الذی یتبادر إلى الذهن هو من أین أتت هذه الأموال؟ لقد کتب الکثیر عن النبی والأئمة عن هذه الهدایا. یقال أحیانًا أن الإمام الحسن صفّر حیاته مرتین ، أی أنه سامح الجمیع. حتى الأنبیاء یقولون الشیء نفسه: کان إبراهیم یأکل دائمًا مع الآخرین. بینما یوجد الیوم قلة من الناس الذین یستطیعون شراء طعام جید لأنفسهم ، ناهیک عن طلب الطعام. لم یکن الإمام الحسین ، بالإضافة إلى أمه اللطیفة التی علمته کل شیء ، أدنى بقعة سوداء فی قلب مبارک. لقد رأى الکثیر من الحب فی زوجة أبیه لدرجة أن أم البنین لم تقبل أولاده عباس وغیرهم! وقال ربما یکون حسین مستاء. کان عباس فی خدمة الإمام الحسین بکل قوته. تم تدریبه بشکل أساسی لخدمة الإمام الحسین فقط. فی معرکة نهروفان ، دمر بطل عظیم العدو وأطفاله. لکن الإمام علی قال له: کفى! أنت احتیاطی الإمام الحسین لیوم عاشوراء. فی الیوم الذی کان فیه الإمام علی على فراش الاستشهاد ، طلب أندو ووضع ید عباس فی ید الإمام الحسین وقال: لا تبتعد عن أخیک! أجمل من ذلک کانت صداقة أخته زینب. زینب التی أتت إلیه کخاطبة کان لدیها شرط واحد: علی أن أذهب أینما ذهب حسین! کما کان الإمام الحسین (ع) ناجحاً مهنیاً. لقد قاموا بزراعة الکثیر من الأراضی. کان والده قد حفر العدید من الآبار وبساتین کبیرة. ذات یوم کان الإمام علی (ع) یمر من قبل ، فسأله رجل: إلى أین أنت ذاهب وماذا معک فی کیسک؟ قال أحد عشر ألف نخلة! تفاجأ الرجل وقال إن هذه هی حبات التمر ، لکنها سرعان ما ستصبح نخیلًا کبیرة. أی أن زراعته کانت بهذه الضخامة مرة واحدة فقط. وإذا اعتمد الناس على الإمام علی أو الإمام الحسین وحضرة عباس ، فلن تکون هناک بطالة. وظائف لشبابنا الیوم مجرد اختلاس! إنهم غیر راضین عن أقل من ذلک. بینما کان العامل الزراعی الأقوى عائلة حضرة عباس. لقد أمضى 99? من حیاته مع بیل ، ولیس بالسیف.
?mam Hüseynin sevincl?ri