دعوا بر سر لحاف ملا
ملانصرالدین نام دانشمندی است که به کلیه علوم آگاه بوده و با جدایی قفقاز از ایران مخالف بود لذا برای تحقیر او در آزربیجان یک مجله ای به همین نام منتشر می شد که روی جلد آن یک عالم را نشان می داد که برعکس جهت حرکت الاغ بر او سوار بود و هر نوع داستان و جوک و مطالب خنده دار را به او نسبت می دادند تا او را تحقیر نمایند. یکی از داستانهای او این است: ملا در حیاط خوابیده بود که دید صدای دعوا می اید! در را باز کرد و دید دونفر باهم زد و خورد می کنند. رفت آنها را از هم جدا کند که آن دو به سرعت داخل حیاط شده و لحاف او را دزدیدند و رفتند. ملا سر خود بالا گرفت و گفت خدایا دیدی دعوا بر سر لحاف ملا بود.
حالا قضیه اکراین هم به همین شکل است دو طرف امریکا و روسیه در باره چیزی با هم جنگ می کنند که برای هیچکدامشان نیست بلکه متعلق به ملاهای ایران است. اما موضوع چیست؟ موضوع این است که قفقاز و گرجستان تاتارستان تا کوزو و صربیه و جزایر کریمه متعلق به ایران بود که در جنگ بزرگی که روسیه به ایران تحمیل کرد طبق قرارداد های ترکمانچای و گلستان چای از ایران جدا شد و زیر یوغ استعمار روسیه تزاری رفت. روسیه تزاری علاوه بر مناطق بزرگ شمال ایران مبالغ زیادی طلا و جواهرات نیز در خواست تا بعنوان غرامت جنگی دریافت کرد. حتی قانونی گذراند که هر فرد روس هر گاه خواست می تواند وارد ایران شود و اگر خلافی انجام داد نباید محاکمه و دستگیر شود فقط باید آن را به سفارت گزارش بدهند (کاپیتولاسیون). البته در سال 1917که انقلاب اکتبر اتفاق افتاد و روسیه تزاری از بین رفت، انقلابیون من جمله خود آقای لنین گفت: ما با ایران دوست هستیم و قرارداد های ننگین گذشته را قبول نداریم. از سوی ایران هیچ عکس العملی نشان داده نشد و مانند هاشمی رفسنجانی گفتند که ما به نیت شما شک داریم. اما ولادیمیر لنین برای اثبات نیت خود، سه مرحله وزیر مختار به تهران اعزام کرد که بار آخر یعنی 1921 با حسینقلی خان صدر اعظم ایران الغا کاپیتولاسیون و معاهده های ننگین را امضا نمودند. اما باز هم خبری نشد. و آنقدر موضوع مخفی ماند تا اینکه یک نفر از آنها پرسید که چه شد چرا به باز گرداند صربیه و کوزوویه و قفقاز و اشتیاقی نشان داده نمی شود؟ گفتند مملکت حسینقلی خانی همین است. اصطلاح مملکت حسینقلی خانی معادل آنارشیسم خارجی بود یعنی هرکی هرکی! تا اینکه قاجار رفت و مدتی در زمان سید ضیا طباطبایی هم این موضوع مطرح شد ولی او گفت ما برای خودمان نان نداریم! نان خور اضافی هم نمی خواهیم. وقتی رضا شاه حکومت را در دست گرفت همه اقوام بر علیه او قیام کردند و او توانست برخی از انها را سرکوب کند و لذا خسته و کوفته همسایه ها را دعوت کرد و بخشی از اراضی را هم به آنها داد تا از فکر الحاق به ایران منصرف شوند(مطابق پیمان سعد آباد، آرارات به ترکیه، هیرمند به افغانستان، اروند به عراق و نیمه بلوچستان به پاکستان واگذار شد و شیخ نشین ها هم به امارات تغییر نام داده مستقل شدند.) و پسر او خسته از مدیریت ایران بزرگ، بحرین را هم بعنوان دختر خود به شوهر داد. و این بود که ایران هر روز کوچکتر شد. تا مدیریت بر ان راحت تر باشد. و این سیاست هنوز هم ادامه دارد یعنی ایجاد مناطق ویژه یا مناطق آزاد برای کاستن بار مدیریتی و واگذاری مدیریت آنها به خارجی ها است تا این گرسنگان را سیر کنند. و لذا بجای پس گرفتن زمین های از دست رفته، و بزرگتر شدن حیطه نظارت، ترجیح می دهند تعداد مناطق آزاد بیشتر شود. تا بتوانند مواظب کلاه خودشان باشند که باد نبرد. ما امیدواریم مدیریت توسعه یافته رئیسی ومعاون ایشان یعنی سعید محمد مانع خرید زمین های آزاد ایران توسط اسرائیل و عربستان شود.
Fights over the mullah quilt
Mollansereddin is the name of a scientist who was aware of all sciences and was opposed to the separation of the Caucasus from Iran, so to humiliate him, a magazine of the same name was published in Azerbaijan, which showed a world on its cover, which turned the donkey upside down. He was riding and all kinds of funny stories and jokes were told to humiliate him. One of his stories is: Mullah was sleeping in the yard when he saw the sound of fighting! He opened the door and saw two people fighting. He went to separate them, but the two quickly entered the yard, stole his quilt, and left. Mullah raised his head and said, "God, Didi was fighting over Mullah"s quilt." The same is true of Ukraine now. The two sides, the United States and Russia, are fighting over something that does not belong to either of them, but belongs to the Iranian mullahs. But what is the issue? The point is that the Caucasus and Georgia, Tatarstan to Kosovo, Serbia and the Crimean islands belonged to Iran, which in the great war that Russia imposed on Iran, according to the Turkmenchay and Golestan Chay treaties, seceded from Iran and went under the yoke of Tsarist Russian colonialism. Tsarist Russia, in addition to large areas of northern Iran, also demanded large sums of gold and jewelry as war reparations. It even passed a law that any Russian could enter Iran at any time, and if he committed a crime he should not be tried and arrested, they should only report it to the embassy (capitulation). Of course, in 1917, when the October Revolution took place and Tsarist Russia was overthrown, revolutionaries, including Mr. Lenin himself, said: "We are friends with Iran and do not accept the shameful agreements of the past." There was no reaction from Iran and like Hashemi Rafsanjani, they said that we doubt your intentions. But to prove his intention, Vladimir Lenin sent three stages of the autonomous minister to Tehran, the last time being in 1921, with the abolition of capitulation and infamous treaties with the Prime Minister of Iran, Hossein Gholi Khan. But again, there was no news. And the issue remained so secret that one of them asked why it was not possible to return Serbia, Kosovo, the Caucasus and show enthusiasm. They said that this is the country of Husseinghli Khani. The term Husseinghli Khani"s country was equivalent to foreign anarchism, that is, everyone! Until Qajar left and for some time this issue was raised during the time of Seyyed Zia Tabatabai, but he said that we do not have bread for ourselves! We do not want extra bread. When Reza Shah took power, all the tribes rebelled against him and he was able to suppress some of them, so he invited his tired neighbors and gave them some lands to stop thinking of joining Iran. (According to the Saadabad Treaty, Ararat was ceded to Turkey, Helmand to Afghanistan, Arvand to Iraq, and half of Balochistan to Pakistan, and the sheikhdoms were renamed the UAE.) And his son, tired of governing Greater Iran, left Bahrain. She also gave it to her husband as her daughter. And it was that Iran was getting smaller every day. To make it easier to manage. And this policy is still going on, that is, creating special zones or free zones to reduce the managerial burden and hand over their management to foreigners to feed these hungry people. Therefore, instead of taking back the lost lands, and enlarging the scope of supervision, they prefer to increase the number of free zones. So that they can take care of their hats so that the wind does not blow. We hope that the developed management of his chief and his deputy, Saeed Mohammad, will prevent the purchase of Iranian free lands by Israel and Saudi Arabia.
یتشاجر على لحاف الملا
Mollansereddin هو اسم عالم کان على درایة بکل العلوم وعارض فصل القوقاز عن إیران ، وذلک لإذلاله ، وتم نشر مجلة تحمل نفس الاسم فی أذربیجان ، والتی عرضت العالم على غلافها ، والتی قلب الحمار رأساً على عقب ، کان راکباً وقیل له کل أنواع الحکایات والنکات المضحکة لإذلاله. ومن قصصه: الملا کان نائما فی الباحة لما رأى صوت القتال! فتح الباب فرأى شخصین یتشاجران. ذهب لیفصل بینهما ، لکن سرعان ما دخل الاثنان إلى الفناء ، وسرقوا لحافه ، وغادروا. رفع الملا رأسه وقال: "والله کان دیدی یتقاتل على لحاف الملا". وینطبق الشیء نفسه على أوکرانیا الآن ، فالطرفان ، الولایات المتحدة وروسیا ، یتقاتلان على شیء لا یخص أی منهما ، ولکنه یخص الملالی الإیرانیین. لکن ما هی المشکلة؟ النقطة هی أن القوقاز وجورجیا وتتارستان إلى کوسوفو وصربیا وجزر القرم تنتمی لإیران ، التی انفصلت عن إیران فی الحرب الکبرى التی فرضتها روسیا على إیران بموجب معاهدتی ترکمانشای وجولستان تشای. للاستعمار الروسی القیصری. کما طالبت روسیا القیصریة ، بالإضافة إلى مناطق واسعة من شمال إیران ، بمبالغ کبیرة من الذهب والمجوهرات کتعویضات عن الحرب. بل إنها أقرت قانونًا یقضی بأنه یمکن لأی روسی دخول إیران فی أی وقت ، وإذا ارتکب جریمة فلا ینبغی محاکمته واعتقاله ، فعلیهم فقط إبلاغ السفارة (استسلام). بالطبع ، فی عام 1917 ، عندما اندلعت ثورة أکتوبر وأطیح بروسیا القیصریة ، قال الثوار ، بمن فیهم السید لینین نفسه: "نحن أصدقاء مع إیران ولا نقبل الاتفاقیات المخزیة التی تم التوصل إلیها فی الماضی". لم یکن هناک رد فعل من إیران وقالوا مثل هاشمی رفسنجانی إننا نشک فی نوایاک. ولکن لإثبات نیته ، أرسل فلادیمیر لینین ثلاث مراحل من الوزیر المستقل إلى طهران ، وکانت آخر مرة فی عام 1921 ، مع حسین غولی خان ، رئیس وزراء إیران ، ووقعوا على إلغاء الاستسلام والمعاهدات المخزیة. لکن مرة أخرى ، لم تکن هناک أخبار. وظلت القضیة سریة لدرجة أن أحدهم تساءل لماذا لم یکن من الممکن إعادة صربیا وکوسوفو والقوقاز وإظهار الحماس. قالوا إن هذه هی بلاد حسینغلی خانی. کان مصطلح بلد حسینغلی خانی معادلاً للفوضویة الأجنبیة ، أی الجمیع! حتى رحل قاجار ولبعض الوقت أثیرت هذه القضیة فی زمن السید ضیاء طباطبائی ، لکنه قال لیس لدینا خبز لأنفسنا! لا نرید خبزًا إضافیًا. عندما تولى رضا شاه السلطة ، تمردت جمیع القبائل ضده وتمکن من قمع بعضهم ، لذلک دعا جیرانه المتعبین وأعطاهم بعض الأراضی للتوقف عن التفکیر فی الانضمام إلى إیران. (وفقًا لمعاهدة سعد آباد ، تم التنازل عن أرارات إلى ترکیا ، ومن هلمند إلى أفغانستان ، ومن أرفاند إلى العراق ، ونصف بلوشستان إلى باکستان ، وأعید تسمیة المشیخات إلى الإمارات العربیة المتحدة.) وترک ابنه ، الذی سئم حکم إیران الکبرى ، البحرین ، وأعطتها لزوجها ابنةً لها. . وکان الأمر أن إیران کانت تتقلص کل یوم. لتسهیل إدارتها. ولا تزال هذه السیاسة مستمرة ، أی إنشاء مناطق خاصة أو مناطق حرة لتقلیل العبء الإداری وتسلیم إدارتها للأجانب لإطعام هؤلاء الجیاع. لذلک ، بدلاً من استعادة الأراضی المفقودة وتوسیع نطاق الرقابة ، یفضلون زیادة عدد المناطق الحرة. حتى یتمکنوا من الاعتناء بقبعاتهم حتى لا تهب الریاح. نأمل أن تمنع الإدارة المتطورة لرئیسه ونائبه سعید محمد شراء إسرائیل والسعودیة للأراضی الإیرانیة الحرة.