انقلاب هیچ انحرافی ندارد
انقلاب اسلامی نه دچار انحراف شده و نه تجدیدنظر و نه ضد انقلاب. بلکه با کمک خداوند و هدایت امام زمان عج، در بهترین نقطه رشد خود هست و کسانی که چنین ادعایی دارند برون فکنی می کنند یعنی آنچه خودشان منحرف شده اند یا ضد انقلاب شده اند بنام انقلاب می نویسند. انقلاب به تعریف حضرت علی ع یک نوع غربالگری است (لتبلنن بلبله، و لتغربلن غربله و ) همانزور که گندم از نخاله جدا می شود. انقلاب پایینی ها را بالا می برد و بالایی ها را پایین می آورد. آنهاییکه موج سواری انقلاب می کنند، ناچار یک روز بر بالای چرخ انقلاب هستند و یک روز هم به زیر چرخ خواهند غلطتید. ولی آنهاییکه با انقلاب هستند و انقلابی ذهنی و فکری و عملی هستند همچون رل ماشین همیشه جلوی ویترین هستند.
از این جهت مدعیان انحراف در انقلاب را میتوان به دسته زمانی تقسیم کرد: دسته اول کسانی که از اول انقلاب را قبول نداشتند و الان هم ندارند. آنها مثل دیوار فقط شاهد حوادث هستند ولی از حوادث نه عبرت می گیرند و نه گوششان بدهکار است فقط حرف خود را می زنند. فرقی نمی کند در ایران باشند یا در دورترین نقطه کره زمین در خط استوا یا قطب شمال و جنوب. زیرا مغزشان هم مثل قطب شمال منجمد شده و هیچ حرف جدیدی را نمی پذیرند. البته خود این دسته به خرده فرهنگ یا خرده گروه یا خر و نفهم های دیگری هم تقسیم می شوند. مثلا ممکن است مرتجع مذهبی، مدرن، سوسیالیست یا کمونیست هم باشند. در هر صورت عقربه فکری آنها در دهه1350ایرانی یا 1960آمریکایی منجمد شده. آنها هر حادثه بعد از ان را قبول ندارند ودر ذهن خود یک تصور باطل یا خیال و توهم دارند که می گویند گذرا است(این نیز بگذرد) مثلا در ایران می گویند: همانطور که مصدق شکست خورد ، یا فداییان اسلام اعدام شدند یا گروه مجاهدین خلق و پیکار دچار فروپاشی درونی شدند، خمینی پرستها براثر یک توهم پیروز شدند! مانند همین حرفی که راجع به طالبان می گویند: اگر واقعا برحسب توهم هست چرا شما پیروز نشدید؟ به قول استاد رحیم پور: ما سه هزار شهید دادیم تا انقلاب پیروز شد شما بیایید دو هزار شهید بدهید! در حالیکه شما تا تقی به توقی می خورد راه فرار را در پیش می گیرید و به دامن روسپی ها پناه می برید و یا در وادی شراب خود را فراموش می کنید. دسته دوم از نظر زمانی کمی یخ هایشان آب شده و مثل سواحل اسکاندیناوی یا سبیری و الاسکا می مانند! کمی انقلاب را قبول دارند ولی می گویند شش ماه دیگر از بین می رود! یعنی واقعا افرادی هستند که چهل سال است که هی شش ماه، شش ماه کردند! الان هم می گویند: دوماه دیگر کار رژیم تمام است یا شش ماه دیگر قحطی می شود و یا چنین و چنان. حیا نمی کنند و شرم را قورت داده اند ولی مرغ شان یکپا دارد: شش ماه دیگر! اگر دسته اول را دسته کانای سیاسی بدانیم این دسته کودن سیاسی هستند. یعنی تثبیت روانی انها از کلاس اول به کلاس ششم ارتقا پیدا کرده. و به قول فروید کودک درونشان هنوز بالغ نشده. هنوز فکر می کنند: رضاشاه زنده است و محمد رضاشاه هم در حال لباس پوشیدن برای بازگشت! صدام گفت: سه روزه ایران را می گیریم و بقیه مصاحبه را در تهران انجام می دهیم! رجوی گفت: دو روزه از مهران تا تهران می رویم، شاه گفت من برای دوران نقاهت ایران را ترک می کنم! و دیگران هم زر های فراوان زدند، ولی آنها آلان کجا هستند؟ همگی مردند. اما انقلاب زنده و پویا. اما دسته سوم که بسیار حقیر تر هستند، می گویند انقلاب کاری نکرده، و لذا هیچ تاثیری در زندگی مردم نداشته، اشکالی ندارد، اگر کاری نکرده، شما چرا غصه می خورید؟ به شما هم کاری ندارد. و همین نشان می دهد که انقلاب روح و روان جهان را متاثر کرده که اینها ناراحتند.
The revolution has no deviation
The Islamic Revolution has not suffered from deviation, revision or counter-revolution. Rather, with the help of God and the guidance of the Imam of the Age, he is at his best point of growth, and those who make such claims project out, that is, what they themselves have deviated or become counter-revolutionary, they write in the name of revolution. Revolution, as defined by Imam Ali (as), is a kind of screening () as soon as wheat is separated from garbage. Revolution raises the lower and lowers the upper. Those who ride the wave of the revolution will inevitably be on top of the wheel of the revolution one day and will fall under the wheel one day. But those who are with the revolution and are a mental, intellectual and practical revolution, like a car reel, are always in front of the shop window. For this reason, the claimants of deviation in the revolution can be divided into a time category: the first group of those who did not accept the revolution from the beginning and still do not have it. They are just witnessing events like the wall, but they do not learn from the events and they do not owe anything to them, they just talk. It does not matter if they are in Iran or at the farthest point of the earth in the equator or the north and south poles. Because their brains are frozen like the North Pole and they do not accept anything new. Of course, this category itself is divided into subcultures or subgroups or donkeys and other misunderstandings. For example, they may be religious, modern, socialist or communist reactionaries. In any case, their intellectual hand is frozen in the Iranian 1350s or 1960s Americans. They do not accept every incident after that and they have a false idea or fantasy in their minds which they say is temporary (let this also pass). For example, in Iran they say: As Mossadegh was defeated, either the martyrs of Islam or the Mojahedin were executed. The people and the struggle suffered an internal collapse, the Khomeini worshipers won due to an illusion! Like what is said about the Taliban: If it is really illusory, why did you not win? In the words of Master Rahimpour: We gave three thousand martyrs until the revolution won, let us give two thousand martyrs! While you are tossing and turning, you take the escape route and take refuge in the skirts of prostitutes or forget your wine in the valley. The second group melts their ice a little in time and stays like the Scandinavian beaches or Sabiri and Alaska! Some accept the revolution but say it will disappear in six months! I mean, there really are people who have done six months, six months for forty years! They still say: the regime"s work is over in two months, or there will be a famine in another six months, or something like that. They are not ashamed and have swallowed the shame, but their chicken is alive: six more months! If we consider the first group as a political group, these groups are political idiots. That is, their psychological stabilization has improved from the first grade to the sixth grade. And, according to Freud, the child within them has not yet matured. They still think: Reza Shah is alive and Mohammad Reza Shah is getting dressed to return! Saddam said: we will take Iran for three days and do the rest of the interview in Tehran! Zoji said: we will go from Mehran to Tehran for two days; Shah said I will leave Iran for recovery! And the others made a lot of gold, but where are they now? They all died. But a lively and dynamic revolution. But the third group, which is much lower, says that the revolution did not work, and therefore it had no effect on the lives of the people, there is no problem, if it did not work, why are you sad? It does not matter to you. And this shows that the revolution has affected the spirit of the world that they are upset.
الثورة لیس لها انحراف
لم تعان الثورة الإسلامیة من الانحراف أو المراجعة أو الثورة المضادة. وبدلاً من ذلک ، فبفضل الله وبتوجیهات إمام العصر ، یکون فی أفضل مراحل نموه ، وأولئک الذین یقدمون مثل هذه الادعاءات یبرزون ، أی ما انحرفوا به أو أصبحوا معادیین للثورة ، اکتب باسم الثورة. الثورة ، کما حددها الإمام علی (ع) ، هی نوع من الفرز () بمجرد فصل القمح عن القمامة. الثورة ترفع القاع وتخفض الأعلى. أولئک الذین یرکبون موجة الثورة سیکونون حتماً على رأس عجلة الثورة یوماً ما وسیسقطون تحت عجلة القیادة یوماً ما. لکن أولئک الذین هم مع الثورة وهم ثورة عقلیة وفکریة وعملیة ، مثل بکرة السیارة ، دائمًا ما یکونون أمام نافذة المتجر. لهذا السبب ، یمکن تقسیم المطالبین بالانحراف فی الثورة إلى فئة زمنیة: المجموعة الأولى من أولئک الذین لم یقبلوا الثورة منذ البدایة وما زالوا لا یملکونها. إنهم یشهدون فقط أحداثًا مثل الجدار ، لکنهم لا یتعلمون من الأحداث ولا یدینون لهم بأی شیء ، إنهم یتحدثون فقط. لا یهم إذا کانوا فی إیران أو فی أبعد نقطة من الأرض فی خط الاستواء أو القطبین الشمالی والجنوبی. لأن أدمغتهم مجمدة مثل القطب الشمالی ولا تقبل أی شیء جدید. بالطبع ، هذه الفئة نفسها مقسمة إلى ثقافات فرعیة أو مجموعات فرعیة أو حمیر وسوء فهم آخر. على سبیل المثال ، قد یکونون رجعیین دینیین أو حدیثین أو اشتراکیین أو شیوعیین. على أیة حال ، فإن أیدیهم الفکریة مجمدة فی الأمریکیین الإیرانیین فی خمسینیات أو ستینیات القرن الماضی. إنهم لا یقبلون کل حادثة بعد ذلک ولدیهم فکرة خاطئة أو خیال فی أذهانهم یقولون إنها مؤقتة (فلیمر هذا أیضًا) ، على سبیل المثال فی إیران یقولون: کما هُزم مصدق إما شهداء الإسلام أو شهداء الإسلام. تم إعدام المجاهدین ، وانهیار الشعب والنضال داخلیاً انتصر عبدة الخمینی بوهم! مثل ما یقال عن طالبان: إذا کان الأمر خادعًا حقًا فلماذا لم تنتصر؟ على حد قول السید رحیمبور: قدمنا ??ثلاثة آلاف شهید حتى انتصرت الثورة ، فلنقدم ألفی شهید! بینما تتقلب وتتقلب ، تسلک طریق الهروب وتلجأ إلى تنانیر البغایا أو تنسى النبیذ الخاص بک فی الوادی. المجموعة الثانیة تذوب جلیدها قلیلاً فی الوقت المناسب وتبقى مثل الشواطئ الاسکندنافیة أو سابیری وألاسکا! البعض یقبل بالثورة ویقول إنها ستختفی بعد ستة أشهر! أعنی ، هناک أناس فعلوا ستة أشهر وستة أشهر لأربعین سنة! ما زالوا یقولون: عمل النظام انتهى خلال شهرین ، أو ستکون هناک مجاعة فی ستة أشهر أخرى ، أو شیء من هذا القبیل. لم یخجلوا وابتلعوا العار ، لکن دجاجهم واقف على قدمیها: ستة أشهر أخرى! إذا اعتبرنا المجموعة الأولى جماعة سیاسیة ، فهذه الجماعات أغبیاء سیاسیون. أی أن استقرارهم النفسی قد تحسن من الصف الأول إلى الصف السادس. ووفقًا لفروید ، فإن الطفل الذی بداخلهم لم ینضج بعد. ما زالوا یفکرون: رضا شاه حی ومحمد رضا یرتدی ثیابه للعودة! قال صدام: سنأخذ إیران ثلاثة أیام ونجری باقی المقابلة فی طهران! قال رجوی: سنذهب من مهران إلى طهران لیومین ، قال شاه سأغادر إیران للشفاء! وصنع الآخرون الکثیر من الذهب ، لکن أین هم الآن؟ کلهم ماتوا. لکنها ثورة حیة ودینامیکیة. لکن المجموعة الثالثة وهی أقل من ذلک بکثیر تقول إن الثورة لم تنجح وبالتالی لم یکن لها تأثیر على حیاة الناس فلا مشکلة إذا لم تنجح فلماذا أنت حزین؟ لا یهمک وهذا یدل على أن الثورة أثرت على روح العالم التی هم منزعجون منها.
Devrimde sapma yok
?slam Devrimi sapma, revizyon veya kar?? devrimden zarar görmemi?tir. Bilakis, Allah"?n yard?m?yla ve Devrin ?mam?"n?n rehberli?inde en iyi büyüme noktas?ndad?r ve bu iddialarda bulunanlar, yani kendilerinin sapt?rd?klar?n? veya kar??-devrimci olduklar?n? ortaya koyarlar. devrim ad?na yaz. Devrim, ?mam Ali"nin (a.s) tan?mlad??? ?ekliyle, bu?day?n çöpten ayr?ld??? anda bir tür eleme () i?lemidir. Devrim, alt taraf? yükseltir ve üst taraf? alçalt?r. Devrim dalgas?na binenler, bir gün kaç?n?lmaz olarak devrim çark?n?n tepesinde olacaklar ve bir gün çark?n alt?na dü?ecekler. Ama devrimin yan?nda olanlar ve bir araba makaras? gibi zihinsel, entelektüel ve pratik bir devrim olanlar her zaman vitrinin önündedir. Bu nedenle devrimde sapma iddias?nda bulunanlar bir zaman kategorisine ayr?labilir: Devrimi ba?tan kabul etmeyen ve hala sahip olmayanlar?n ilk grubu. Duvar gibi olaylara sadece tan?k oluyorlar ama olaylardan ders alm?yorlar ve onlara hiçbir ?ey borçlu de?iller, sadece konu?uyorlar. ?ran"da veya dünyan?n en uzak noktas?nda ekvatorda veya kuzey ve güney kutuplar?nda olmalar? fark etmez. Çünkü beyinleri Kuzey Kutbu gibi donmu? ve yeni hiçbir ?eyi kabul etmiyorlar. Tabii ki, bu kategorinin kendisi alt kültürlere veya alt gruplara veya e?eklere ve di?er yanl?? anlamalara ayr?lm??t?r. Örne?in dindar, modern, sosyalist veya komünist gericiler olabilirler. Her halükarda, entelektüel elleri ?ran 1350"lerde veya 1960"larda Amerikal?larda donmu? durumda. Bundan sonraki her olay? kabul etmezler ve geçici dedikleri (bu da geçsin) ak?llar?nda yanl?? bir fikir veya fantezi vard?r.Mesela ?ran"da Musadd?k ma?lup olunca ya ?slam ?ehitleri ya da ?ehidler derler. Mücahitler idam edildi, halk ve mücadele bir iç çökü? ya?ad?, Humeyni"ye tapanlar bir illüzyonla kazand?! Taliban hakk?nda söylenenler gibi: E?er gerçekten yan?lt?c?ysa, neden kazanmad?n?z? Rahimpour Usta"n?n sözleriyle: Devrim kazanana kadar üç bin ?ehit verdik, iki bin ?ehit verelim! Dönüp dola??rken kaç?? yolunu seçip fahi?elerin eteklerine s???n?yor ya da vadide ?arab?n?z? unutuyorsunuz. ?kinci grup buzlar?n? zamanla biraz eritir ve ?skandinav sahilleri veya Sabiri ve Alaska gibi kal?r! Baz?lar? devrimi kabul ediyor ama alt? ay içinde yok olaca??n? söylüyor! Yani k?rk y?l alt? ay, alt? ay yapanlar var gerçekten! Hâlâ diyorlar ki, iki ay sonra rejimin i?i biter, yoksa alt? ay sonra k?tl?k olur, ya da buna benzer bir ?ey. Utanm?yorlar ve utanc? yuttular, ama tavuklar? aya?a kalkt?: bir alt? ay daha! Birinci grubu siyasi bir grup olarak dü?ünürsek, bu gruplar siyasi aptallard?r. Yani, psikolojik istikrarlar? birinci s?n?ftan alt?nc? s?n?fa kadar iyile?mi?tir. Ve Freud"a göre içlerindeki çocuk henüz olgunla?mam??t?r. Hala dü?ünüyorlar: Reza Shah ya??yor ve Mohammad Reza Shah geri dönmek için giyiniyor! Saddam dedi ki: ?ran"? üç günlü?üne alaca??z ve görü?menin geri kalan?n? Tahran"da yapaca??z! Rajavi dedi ki: Mehran"dan Tahran"a iki günlü?üne gidece?iz, ?ah iyile?mek için ?ran"? terk edece?im dedi! Ve di?erleri çok alt?n yapt?, ama ?imdi neredeler? Hepsi öldü. Ama canl? ve dinamik bir devrim. Ama çok daha a?a??da olan üçüncü grup, devrimin i?e yaramad???n? ve dolay?s?yla insanlar?n hayat?na hiçbir etkisinin olmad???n?, sorun olmad???n?, e?er i?e yaramad?ysa neden üzülüyorsun diyor? Senin için önemli de?il. Bu da devrimin onlar?n üzüldü?ü dünyan?n ruhunu etkiledi?ini gösteriyor.