سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظام مالی اسلام

نظام مالی هدف و غایت هر تمدن و حکومت و ملت و دولتی است. یعنی همه جنگها برای تقسیم غنایم و همه قدرت طلبی ها برای گرفتن خزانه ها و هر استخدام دولتی برای کسب حقوق های نجومی است. به همین جهت اقتصاد زیربنا تعریف شده و در اسلام نیز قوام زندگی بیان شده است. عده ای البته بحث کرده اند که زیربنا اقتصاد نیست بلکه فرهنگ است و یا سیاست و عقلانیت و دین و مذهب! اما انسانیت انسان و  اجتماعیت انسانها همه برمبنای مسائل مادی است. زیرا ابتدا باید انسان بخورد و بیاشامد تا زنده بماند تا بعد بتواند راجع به فلسفه و عقاید وبحث و تبادل نظر کند. بعبارت دیگر فلسفه معلول شکم سیری است.

به همین دلیل انسان در انتهای زندگی به ان می رسد! در واقع باید 50سال و بیشتر بخورد و بیاشامد تا به تکامل عقل و دوران عقلانیت برسد. اگر فیلسوفانی هم دود چراغ خوردند بالاخره چیز خوردند که بتوانند قلم به دست بگیرند و بدور از مزاحمت صدای شکم به عالم خیال بروند و تفکرات خود را بال بگسترانند. اما مهم این است که این نظام مالی چه باشد: از کجا تامین و چگونه توزیع و مصرف شود؟ در اسلام حلال ووحرام و مستحب و مباح و مکروه تعریف شده. یعنی تامین مالی از هر طریق و توزیع و مصرف ان به هرطریق منع شده است. و از همین جا تفوات نظام اسلامی با غیر اسلامی مشخص می شود. این نظام در تمام سطوح اجتماع یکنواخت است یعنی خانواده و اداره و مدرسه و پادگان فرقی نمی کند. پس مکاسب یعنی روشهای کسب در امد مالی و نحوه هزینه کرد آن، مخصوص اسلام است. و هرگونه دخل و تصرف وتغییر در ان کلاه شرعی محسوب شده و یا التقاطی و مشرکانه است. علت حل نشدن مشکلات مردم و گرانی و تورم هم در همین است. مردم را با تعلیمات اسلامی و دینی به جامعه تحویل می دهند ولی جامعه چیز دیگری از انها می خواهد. جامع یعنی دولت و مردم دچار تضاد رفتاری شده اند. از یک طرف به آنها گفته می شود رباخواری حرام است، ولی از  طرف دیگر هیچ بانک یا بخش خصوصی وجود ندارد که بدون ربا وام دهد. از یک طرف گفته میشود بیت المال برای همه مردم است و باید بین مردم تقسیم شود واز طرف دیگر بیت المالی وجود ندارد چون همه را بعنوان حقوق های نجومی برمی دارند. موقع تقسیم دلار های نفتی و درآمد صادرات غیرنفتی، مردم نامحرم و نادان و غیرقابل اعتماد هستند. و باید یک عده به نمایندگی مردم آنها را در زیر ساخت ها صرف کنند! لذا مشکلات فقر و تورم و گرانی بوجود می اید. فرض کنید اگر 7میلیارد دلار طلب که در حال دریافت است بین مردم به همان شکل دلار تقسیم شود به هر نفر صد دلار می رسد. وخانواده 5نفره 500دلار می گیرد. آیا در این صورت فقری باقی خواهد ماند؟ هم فقر نسبی و هم فقر مطلق با یک کلیک یا امضا، از بین می رود. اما چه می کنند؟ می گویند بدهی های دولت گذشته را می دهیم. بدهی دولت گذشته به ریال است. نه به دلار. اگر دلار دست مردم را بگیرد بهتر است. زیرا آنها خودشان تبدیل به ریال می کنند. و لذا هم بدهی دولت داده می شود و هم بدهی مردم. مانند آن گردنبندی که حضرت فاطمه به فقیر بخشید. که یک گرسنه ای را سیر کرد، برهنه ای را پوشاند و عاقبت هم به دست فاطمه زهرا برگشت. اینها داستان نیست، بلکه استراتژی مالی است. طرح های فقر زدایی است. و تا مادمیکه طرح های فقر زدایی را از غیر خدا و اسلام بخواهیم، وضع بدتر خواهد شد. و کمیته امداد بعد از چهل سال هنوز دستش بسوی صدقات دراز است. ولی دستورات مالی اسلام را از قران و اسلام بگیریم. در یک دهه کاری می کند که در هیچ سرزمینی فقیر و زکات بگیر وجود نداشته باشد.

Islamic financial system

The financial system is the goal and end of every civilization, government, nation and government. That is, all wars are for the distribution of spoils, and all power-ups are for treasuries, and every government employment is for astronomical salaries. For this reason, infrastructure economics is defined and the consistency of life is expressed in Islam. Some, of course, have argued that the foundation is not economics but culture or politics and rationality and religion! But human humanity and human society are all based on material issues. Because first a person must eat and drink in order to survive so that later he can discuss philosophy and ideas and debate. In other words, philosophy is the result of satiety. That is why man reaches it at the end of life! In fact, he must eat and drink for 50 years or more to reach the evolution of reason and the age of rationality. If philosophers also ate the smoke of lamps, they would finally eat something that could hold a pen and go to the imaginary world away from the disturbance of the belly sound and spread their thoughts. But what matters is what the financial system is: where it comes from and how it is distributed and consumed. In Islam, it is defined as halal, haram, mustahab, permissible and makrooh. That is, financing in any way and its distribution and consumption in any way is prohibited. And from here, the differences between the Islamic system and non-Islamic ones are determined. This system is uniform at all levels of society, ie family, administration, school and barracks do not matter. Therefore, gains, ie the methods of earning financial income and how to spend it, are specific to Islam. And any interference, seizure and change in it is considered a religious hat or is eclectic and polytheistic. This is the reason why people"s problems are not solved and inflation is the same. People are delivered to society with Islamic and religious teachings, but society demands something else from them. Comprehensive means that the government and the people have experienced a behavioral conflict. On the one hand, they are told that usury is forbidden, but on the other hand, there is no bank or private sector that lends without usury. On the one hand, it is said that the treasury is for all people and should be divided among the people, and on the other hand, there is no treasury because everyone is deprived of astronomical rights. When it comes to splitting oil dollars and non-oil export earnings, people are ignorant and unreliable. And some people should spend them on infrastructure on behalf of the people! Therefore, there are problems of poverty, inflation and high prices. Suppose that if the $ 7 billion that is being received is distributed among the people in the same way, the dollar will reach one hundred dollars per person. And a family of five gets $ 500. Will poverty remain in this case? Both relative poverty and absolute poverty are eliminated with one click or signature. But what do they do? They say we will pay the debts of the previous government. The debt of the previous government is in Rials. Not in dollars. It is better if the dollar takes people"s hands. Because they themselves convert into Rials. And therefore, both the debt of the government and the debt of the people are given. Like the necklace that Hazrat Fatima gave to the poor. Who fed a hungry man, covered him naked and finally returned to Fatemeh Zahra. These are not stories, but financial strategies. Poverty alleviation plans. And as long as we ask for poverty alleviation plans from other than God and Islam, the situation will get worse. And the relief committee, after forty years, is still reaching out to charity. But let us take the financial instructions of Islam from the Qur"an and Islam. It works in a decade that does not exist in any poor land and receives zakat.

النظام المالی الإسلامی

النظام المالی هو هدف ونهایة کل حضارة وحکومة وأمة وحکومة. أی أن کل الحروب من أجل توزیع الغنائم ، وکل التعزیزات للخزینة ، وکل وظیفة حکومیة هی من أجل رواتب خیالیة. لهذا السبب ، یتم تعریف اقتصادیات البنیة التحتیة ویتم التعبیر عن تناسق الحیاة فی الإسلام. البعض ، بالطبع ، جادل بأن الأساس لیس الاقتصاد بل الثقافة أو السیاسة والعقلانیة والدین! لکن الإنسانیة والمجتمع البشری یرتکزان جمیعًا على القضایا المادیة. لأنه یجب على الإنسان أولاً أن یأکل ویشرب من أجل البقاء حتى یتمکن لاحقًا من مناقشة الفلسفة والأفکار والنقاش. بمعنى آخر ، الفلسفة هی نتیجة الشبع. لهذا یصل الإنسان إلیها فی نهایة الحیاة! فی الواقع ، یجب أن یأکل ویشرب لمدة 50 عامًا أو أکثر للوصول إلى تطور العقل وعصر العقلانیة. إذا أکل الفلاسفة أیضًا دخان المصابیح ، فإنهم سیأکلون أخیرًا شیئًا یمکن أن یمسک بقلم ویذهبوا إلى العالم الخیالی بعیدًا عن اضطراب صوت البطن وینشرون أفکارهم. لکن ما یهم هو ماهیة النظام المالی: من أین یأتی وکیف یتم توزیعه واستهلاکه. فی الإسلام ، یُعرَّف بأنه حلال وحرام ومستحب ومباح ومکره. أی یحظر التمویل بأی شکل من الأشکال وتوزیعه واستهلاکه بأی شکل من الأشکال. ومن هنا تتحدد الفروق بین النظام الإسلامی وغیر الإسلامی. هذا النظام موحد على جمیع مستویات المجتمع ، فلا یهم الأسرة والإدارة والمدرسة والثکنات. لذلک ، فإن المکاسب ، أی طرق کسب الدخل المالی وکیفیة إنفاقه ، خاصة بالإسلام. وأی تدخل وضبط وتغییر فیه یعتبر قبعة دینیة أو انتقائیاً وشرکیاً. هذا هو سبب عدم حل مشاکل الناس والتضخم هو نفسه. یتم تسلیم الناس إلى المجتمع بالتعالیم الإسلامیة والدینیة ، لکن المجتمع یطلب منهم شیئًا آخر. الشامل یعنی أن الحکومة والشعب قد عانوا من صراع سلوکی. فمن ناحیة ، قیل لهم إن الربا ممنوع ، ولکن من ناحیة أخرى ، لا یوجد بنک أو قطاع خاص یقرض بدون ربا. فمن جهة یقال إن الخزانة للجمیع ویجب تقسیمها بین الناس ، ومن جهة أخرى لا توجد خزینة لأن الجمیع محرومون من حقوقهم الفلکیة. عندما یتعلق الأمر بتقسیم دولارات النفط وعائدات الصادرات غیر النفطیة ، فإن الناس یجهلون ولا یمکن الاعتماد علیهم. وبعض الناس یجب أن ینفقوها على البنى التحتیة نیابة عن الناس! لذلک هناک مشاکل الفقر والتضخم وارتفاع الأسعار. لنفترض أنه إذا تم توزیع الـ 7 ملیارات دولار التی یتم تلقیها بین الناس بنفس الطریقة ، فإن الدولار سیصل إلى مائة دولار للفرد. وعائلة مکونة من خمسة أفراد تحصل على 500 دولار. وهل سیبقى الفقر فی هذه الحالة؟ یتم القضاء على الفقر النسبی والفقر المدقع بنقرة واحدة أو توقیع. ولکن ماذا یفعلون؟ یقولون سندفع دیون الحکومة السابقة. دین الحکومة السابقة بالریال. لیس بالدولار. من الأفضل أن یأخذ الدولار بید الناس. لأنهم أنفسهم یتحولون إلى ریالات. وبالتالی ، یتم دفع دیون الحکومة ودیون الشعب. مثل القلادة التی أعطتها حضرة فاطمة للفقراء. الذی أطعم رجلاً جائعًا وغطاه عاریاً وعاد أخیراً إلى فاطمة الزهراء. هذه لیست قصص ، لکنها استراتیجیات مالیة. خطط التخفیف من حدة الفقر. وطالما نطالب بخطط التخفیف من الفقر من غیر الله والإسلام ، فإن الوضع سیزداد سوءًا. ولجنة الإغاثة بعد أربعین عاما ما زالت تتواصل مع الأعمال الخیریة. لکن دعونا نأخذ تعلیمات الإسلام المالیة من القرآن والإسلام. یعمل فی عقد لا وجود له فی أی أرض فقیرة ویتلقى الزکاة.

sistem keuangan islam

Sistem keuangan adalah tujuan dan akhir dari setiap peradaban, pemerintahan, bangsa dan pemerintahan. Artinya, semua perang adalah untuk pembagian rampasan, dan semua peningkatan kekuatan adalah untuk perbendaharaan, dan setiap pekerjaan pemerintah adalah untuk gaji astronomi. Untuk alasan ini, ekonomi infrastruktur didefinisikan dan konsistensi kehidupan diungkapkan dalam Islam. Beberapa, tentu saja, berpendapat bahwa fondasinya bukanlah ekonomi tetapi budaya atau politik dan rasionalitas dan agama! Tetapi kemanusiaan manusia dan masyarakat manusia semuanya didasarkan pada masalah material. Karena pertama-tama seseorang harus makan dan minum untuk bertahan hidup agar kelak ia bisa berdiskusi tentang filsafat dan gagasan serta perdebatan. Dengan kata lain, filsafat adalah hasil dari rasa kenyang. Itulah mengapa manusia mencapainya pada akhir hayat! Bahkan, ia harus makan dan minum selama 50 tahun atau lebih untuk mencapai evolusi akal dan usia rasionalitas. Jika para filsuf juga memakan asap lampu, mereka akhirnya akan memakan sesuatu yang bisa menahan pena dan pergi ke dunia imajiner jauh dari gangguan suara perut dan menyebarkan pikiran mereka. Tetapi yang penting adalah apa sistem keuangannya: dari mana asalnya dan bagaimana distribusi dan konsumsinya. Dalam Islam, itu didefinisikan sebagai halal, haram, mustahab, diperbolehkan dan makruh. Artinya, pembiayaan dengan cara apapun dan distribusi dan konsumsi dengan cara apapun dilarang. Dan dari sini, perbedaan antara sistem Islam dan non-Islam ditentukan. Sistem ini seragam di semua lapisan masyarakat, yaitu keluarga, administrasi, sekolah dan barak tidak masalah. Oleh karena itu, keuntungan, yaitu metode memperoleh pendapatan finansial dan cara membelanjakannya, adalah khusus untuk Islam. Dan setiap gangguan, perampasan dan perubahan di dalamnya dianggap sebagai topi agama atau bersifat eklektik dan musyrik. Inilah alasan mengapa masalah orang tidak terpecahkan dan inflasi adalah sama. Orang-orang disampaikan kepada masyarakat dengan ajaran Islam dan agama, tetapi masyarakat menuntut sesuatu yang lain dari mereka. Komprehensif artinya pemerintah dan masyarakat pernah mengalami konflik perilaku. Di satu sisi, mereka diberitahu bahwa riba dilarang, tetapi di sisi lain, tidak ada bank atau sektor swasta yang meminjamkan tanpa riba. Di satu sisi, dikatakan bahwa perbendaharaan adalah untuk semua orang dan harus dibagi di antara orang-orang, dan di sisi lain, tidak ada perbendaharaan karena setiap orang kehilangan hak astronomi. Dalam hal membagi dolar minyak dan pendapatan ekspor non-minyak, orang-orang bodoh dan tidak dapat diandalkan. Dan beberapa orang harus membelanjakannya untuk infrastruktur atas nama rakyat! Oleh karena itu, ada masalah kemiskinan, inflasi dan harga yang tinggi. Misalkan jika $7 miliar yang diterima didistribusikan di antara orang-orang dengan cara yang sama, dolar akan mencapai seratus dolar per orang. Dan sebuah keluarga beranggotakan lima orang mendapat $500. Akankah kemiskinan tetap ada dalam kasus ini? Kemiskinan relatif dan kemiskinan absolut dihilangkan dengan satu klik atau tanda tangan. Tapi apa yang mereka lakukan? Mereka mengatakan kami akan membayar hutang pemerintah sebelumnya. Utang pemerintah sebelumnya dalam Rials. Tidak dalam dolar. Lebih baik jika dolar mengambil tangan orang. Karena mereka sendiri berubah menjadi Rial. Dan oleh karena itu, baik utang pemerintah maupun utang rakyat diberikan. Seperti kalung yang diberikan Hazrat Fatima kepada orang miskin. Yang memberi makan seorang pria lapar, menutupinya dengan telanjang dan akhirnya kembali ke Fatemeh Zahra. Ini bukan cerita, tapi strategi keuangan. Rencana pengentasan kemiskinan. Dan selama kita meminta rencana pengentasan kemiskinan dari selain Tuhan dan Islam, situasinya akan semakin buruk. Dan komite bantuan, setelah empat puluh tahun, masih menjangkau untuk amal. Tapi mari kita ambil petunjuk keuangan Islam dari Al-Qur"an dan Islam. Ia bekerja dalam satu dekade yang tidak ada di tanah miskin dan menerima zakat.