لیبرال ها و کمونیستها
مدعیان صف اول مبارزه با ستمشاهی زیاد بودند و هریک سهمی بزرگ از انقلاب می خواستند. اما حمایت مردمی98 درصدی از جمهوری اسلامی در فروردین 1358 تحکیم کرد که جمهوری خالی یا لاییک و جمهوری دمواتیک یا جمهوری لیبرالی هیچکدام نقش نداشتند. اما آنها دست بردار نبودند و به ترتیب در حاکمیت نفوذ کردند و سهم خواهی را تا بی نهایت ادامه دادند. برخی از انان هم با کشتار نیروهای صف اول انقلاب به خیال خود جای خود را باز کردند. از جمله کسانی که شهید رجایی را مانع اجرای عقاید کمونیستی خود می دانست بهزاد نبوی بود. وی در دادستانی و نخست وزیری پرونده داشت و متهم به ترور همه سران کشور از جمله شهید بهشتی و شهید رجایی بود. ولی با حمایت هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه و فشار اورد بر امام خمینی این پرونده که دست اینجانب و آقای رئیسی بود مسکوت ماند.
و بهزاد نبوی و هاشمی از رافت اسلامی استفاده کرده به قدرت نمایی پرداختند. و اکنون هم آنها تحت رمز اعدامهای سال 1360به قدرت نمایی جهانی خود ادامه می دهند. آنها صحبت از ترور سران جمهوری اسلامی و 17هزار شهید ترور سال 1360چیزی نمی گویند بلکه از اعدام ترورزست ها و قاتلان این شهدا صحبت می کنند و دادگاه نمایشی هم در اروپا به راه انداخته اند. چرا که در سال 60لیبرالیزم و منافقین به اتحاد رسیدند. و لذا با هویج و چماق حکومت ایران را به دست گرفتند. با هوشمندی تمام نقاط اقتصادی را در اختیار داشتند. زیرا امام خمینی از همه بیشتر از فقر و نداری مردم ناراحت می شد و به همین دلیل کمیته امداد امام خمینی را تاسیس کرد. آنها بجای این کار ستاد بسیج اقتصادی را تاسیس کردند و تمامی ساواکی ها و منافقین و اخراجی های نخست وزیری و متهمین به ترور 17هزار شهید را استخدام و رد وزارت صنایع سنگین آن موقع جایگزین کرده و به اصطلاح در سرچشمه ثروت نشستند. تقریبا با قبضه وزارت نفت توسط زنگنه این دایره تکمیل شد. و اقتصاد کشور را به جایی بردند که الگارش های جدید طبقه مرفه جامعه را ایجاد نمودند. و همگی حقوق های نجومی و پاداش های کلان برایشان حکم صادر گردید. البته آقای رئیس و دوستان از پای ننشستند و با عنوان مبارزه با مفاسد اقتصادی گاهی گوشمالی به آنان می دادند. اما زورشان نمی رسید زیرا همان بهانه باقی بود بلافاصله به محضر امام خمینی یا رهبر انقلاب می رسیدند و می گفتند اسلام در خطر است و امنیت اقتصادی از بین رفته و سرمایه داران می ترسند سرمایه گذاری کنند. لذا موضوع کات می شد. البته آنها از این قطع شدن انتقام از لیبرالها خوشحال بودند ولی سوء استفاده کرده امام خمینی یا رهبری را به حمایت از سرمایه داری متهم می کردند. و آن را دلیل کوتاه آمدن از مبارزه با مفاسد اقتصادی می شمردند. تا اینکه بالاخره در زمان روحانی شرایط بهتری برای ظهور انها فراهم شد و مولتی میلیاردر هایی چون محسن رضایی و اسحاق جهانگیری نتوانستند لاپوشانی کنند. لذا مبارزه با لیبرالیزم و کمونیزم خزنده موج جدیدی گرفت. با دستگیری برادر رئیس جمهور و برادر معاون اول او، کم کم قدرت به سمت رئیسی برمی گشت. اما آنها دست بردار نبودند و سعی کردند برای او پرونده قضایی تشکیل دهند. ولی موثر نبود. لذا وارد فاز مبارزه اقتصادی شدند. باند آنها در همه گرانی ها و تورم ها بخوبی ردپای روشنی دارد. لذا باید همانطور که رئیسی می گوید ایجاد کنندگان وضع موجود نمی توانند نجات دهنده آن باشند لذا باید همه آنها کنار زده شوند و یا لا اقل امور مالی آنها از هم پاشیده شود. تا گرانی ها حل شود. چه در خودرو یا در اینترنت، بخوبی رد پای نفوذی های آنها مشخص است ترحم بر پلنگ تیزدندان ...
Revenge of liberals and communists
There were many claimants at the forefront of the struggle against oppression, and each wanted a large share of the revolution. But 98% popular support for the Islamic Republic in April 1979 strengthened that neither an empty or a secular republic nor a democratic republic or a liberal republic played a role. But they did not give up and infiltrated the government, respectively, and continued to demand participation indefinitely. Some of them also opened their place by killing the front line forces of the revolution. Behzad Nabavi was among those who considered Martyr Raja"i an obstacle to the implementation of his communist ideas. He had a case in the prosecutor"s office and the prime minister and was accused of assassinating all the leaders of the country, including Martyr Beheshti and Martyr Rajaei. But with the support of Hashemi Rafsanjani in the Friday prayers and the pressure on Imam Khomeini, this case, which was in the hands of me and Mr. Raisi, remained silent. And Behzad Nabavi and Hashemi used the Islamic raft to show their power. And now, under the guise of the executions of 1981, they continue to show their global power. They are not talking about the assassination of the leaders of the Islamic Republic and the 17,000 martyrs of the 1981 assassination, but about the execution of the terrorists and the killers of these martyrs, and they have set up a show trial in Europe. Because in 1960, liberalism and the hypocrites united. And so they took over the Iranian government with carrots and sticks. They intelligently controlled all economic points. Because Imam Khomeini was most upset by the poverty and deprivation of the people, and for this reason, he established the Imam Khomeini Relief Committee. Instead, they set up an economic mobilization headquarters, recruited all the Savakis and hypocrites and expelled the prime minister and those accused of assassinating 17,000 martyrs, and replaced the then Ministry of Heavy Industry with the so-called source of wealth. This circle was almost completed by Zanganeh with the takeover of the Ministry of Oil. And they took the country"s economy to a point where new algorithms created the affluent class of society. And all astronomical salaries and great rewards were decreed for them. Of course, Mr. Boss and his friends did not give up and sometimes listened to them as part of the fight against economic corruption. But they could not force it because the same excuse remained. They immediately went to Imam Khomeini or the Supreme Leader of the Revolution and said that Islam was in danger and economic security had been destroyed and the capitalists were afraid to invest. Therefore, the subject was cut. Of course, they were happy with the severance of revenge on the liberals, but they abused it and accused Imam Khomeini or the leadership of supporting capitalism. And it was considered the reason for falling short of the fight against economic corruption. Until finally, during Rouhani"s time, better conditions were provided for their emergence and multi-billionaires such as Mohsen Rezaei and Ishaq Jahangiri could not cover themselves. Therefore, the struggle against liberalism and creeping communism took on a new wave. With the arrest of the president"s brother and the brother of his first vice president, power gradually returned to the presidency. But they did not give up and tried to file a lawsuit against him. But it was not effective. Therefore, they entered the phase of economic struggle. Their band has a clear trace in all inflation and inflation. Therefore, as the head of the current situation says, the creators of the current situation cannot be its saviors, so all of them must be dismissed or at least their finances must be dismantled. To solve the costs. Whether in the car or on the Internet, the traces of their intrusions are well known. Pity on the sharp-toothed leopard ...
انتقام اللیبرالیین والشیوعیین
کان هناک الکثیر من المطالبین فی طلیعة النضال ضد الاضطهاد ، وکل منهم أراد نصیبًا کبیرًا من الثورة. لکن الدعم الشعبی بنسبة 98? للجمهوریة الإسلامیة فی أبریل 1979 عزز أن لا جمهوریة فارغة أو علمانیة ولا جمهوریة دیمقراطیة أو جمهوریة لیبرالیة لعبت دورًا. لکنهم لم یستسلموا وتسللوا إلى الحکومة على التوالی ، واستمروا فی المطالبة بالمشارکة إلى أجل غیر مسمى. کما فتح بعضهم مکانهم بقتل قوات الخط الأمامی للثورة. وکان بهزاد نبوی ممن اعتبروا الشهید رجائی عقبة أمام تطبیق أفکاره الشیوعیة. وکانت لدیه قضیة فی النیابة العامة ورئیس الوزراء واتُهم باغتیال جمیع قیادات البلاد بمن فیهم الشهید بهشتی والشهید رجائی. لکن بدعم من هاشمی رفسنجانی فی صلاة الجمعة والضغط على الإمام الخمینی ، بقیت هذه القضیة ، التی کانت بین یدی والسید الرئیسی ، صامتة. واستخدم بهزاد نبوی وهاشمی الطوافة الإسلامیة لإظهار قوتهم. والآن ، تحت ستار عملیات الإعدام عام 1981 ، یواصلون إظهار قوتهم العالمیة. إنهم لا یتحدثون عن اغتیال قادة الجمهوریة الإسلامیة و 17 ألف شهید فی اغتیال 1981 ، بل یتحدثون عن إعدام الإرهابیین وقتل هؤلاء الشهداء ، وقد أقاموا محاکمة صوریة فی أوروبا. لأنه فی عام 1960 اتحدت اللیبرالیة والمنافقون. وهکذا سیطروا على الحکومة الإیرانیة بالجزرة والعصا. لقد سیطروا بذکاء على جمیع النقاط الاقتصادیة. ولأن الإمام الخمینی کان أکثر انزعاجاً من فقر الناس وحرمانهم ، ولهذا السبب أنشأ لجنة إغاثة الإمام الخمینی. وبدلاً من ذلک ، أقاموا مقرًا للتعبئة الاقتصادیة ، وجندوا جمیع السافاکیین والمنافقین وطردوا رئیس الوزراء والمتهمین باغتیال 17 ألف شهید ، واستبدلوا وزارة الصناعة الثقیلة آنذاک بما یسمى بمصدر الثروة. اکتملت هذه الدائرة تقریبا بزنغنه بالاستیلاء على وزارة النفط. وأخذوا اقتصاد البلاد إلى نقطة حیث خلقت الخوارزمیات الجدیدة طبقة ثریة من المجتمع. وصدرت لهم جمیع الرواتب الفلکیة والمکافآت الجلیلة. بالطبع ، لم یستسلم السید بوس وأصدقاؤه واستمعوا إلیهم أحیانًا کجزء من مکافحة الفساد الاقتصادی. لکنهم لم یتمکنوا من إجبارهم على ذلک لأن العذر نفسه ظل قائما ، فذهبوا على الفور إلى الإمام الخمینی أو المرشد الأعلى للثورة وقالوا إن الإسلام فی خطر وانهیار الأمن الاقتصادی والرأسمالیین یخشون الاستثمار. لذلک ، تم قطع الموضوع. بالطبع کانوا سعداء بقطع الانتقام من اللیبرالیین ، لکنهم أساءوا إلیه واتهموا الإمام الخمینی أو القیادة بدعم الرأسمالیة. واعتبرت سببا فی التقصیر فی مکافحة الفساد الاقتصادی. حتى أخیرًا ، فی عهد روحانی ، تم توفیر ظروف أفضل لظهورهم ، ولم یتمکن الملیاردیرات مثل محسن رضائی وإسحاق جهانجیری من تغطیة أنفسهم. لذلک ، أخذ النضال ضد اللیبرالیة والشیوعیة الزاحفة موجة جدیدة. مع اعتقال شقیق الرئیس وشقیق نائبه الأول ، عادت السلطة تدریجیاً إلى الرئاسة. لکنهم لم یستسلموا وحاولوا رفع دعوى قضائیة ضده. لکنها لم تکن فعالة. لذلک ، دخلوا فی مرحلة النضال الاقتصادی. فرقتهم لها أثر واضح فی کل التضخم والتضخم. لذلک ، کما یقول رئیس الوضع الحالی ، لا یمکن أن یکون صانعو الوضع الحالی هم المنقذون ، لذلک یجب فصلهم جمیعًا أو على الأقل یجب تفکیک مواردهم المالیة. لحل التکالیف. سواء فی السیارة أو على الإنترنت ، فإن آثار اقتحامهم معروفة جیداً .. التعاطف مع النمر ذو الأسنان الحادة ...
La venganza de los liberales y los comunistas
Había muchos reclamantes al frente de la lucha contra la opresión, y cada uno quería una gran parte de la revolución. Pero el 98% de apoyo popular a la República Islámica en abril de 1979 reforzó que ni una república vacía o secular ni una república democrática o una república liberal jugaron un papel. Pero no se dieron por vencidos y se infiltraron en el gobierno, respectivamente, y continuaron exigiendo participación indefinidamente. Algunos de ellos también abrieron su lugar al matar a las fuerzas de primera línea de la revolución. Behzad Nabavi estaba entre los que consideraban a Mártir Raja"i un obstáculo para la implementación de sus ideas comunistas. Tenía un caso en la oficina del fiscal y el primer ministro y fue acusado de asesinar a todos los líderes del país, incluidos Mártir Beheshti y Mártir Rajaei. Pero con el apoyo de Hashemi Rafsanjani en las oraciones de los viernes y la presión sobre el Imam Khomeini, este caso, que estaba en mis manos y el Sr. Raisi, permaneció en silencio. Y Behzad Nabavi y Hashemi usaron la balsa islámica para mostrar su poder. Y ahora, bajo la apariencia de las ejecuciones de 1981, continúan mostrando su poder global. No están hablando del asesinato de los líderes de la República Islámica y los 17.000 mártires del asesinato de 1981, sino de la ejecución de los terroristas y los asesinos de estos mártires, y han montado un juicio espectáculo en Europa. Porque en 1960 se unieron el liberalismo y los hipócritas. Y así tomaron el gobierno iraní con palos y zanahorias. Ellos controlaban inteligentemente todos los puntos económicos. Porque el Imam Khomeini estaba muy molesto por la pobreza y las privaciones de la gente, y por esta razón, estableció el Comité de Ayuda del Imam Khomeini. En cambio, montaron un cuartel general de movilización económica, reclutaron a todos los Savakis e hipócritas y expulsaron al primer ministro y a los acusados ??de asesinar a 17.000 mártires, y reemplazaron el entonces Ministerio de Industria Pesada por la llamada fuente de riqueza. Zanganeh casi completó este círculo con la toma del Ministerio del Petróleo. Y llevaron la economía del país a un punto donde los nuevos algoritmos crearon la clase acomodada de la sociedad. Y se decretaron para ellos todos los salarios astronómicos y grandes recompensas. Por supuesto, el Sr. Boss y sus amigos no se dieron por vencidos y, en ocasiones, los escucharon como parte de la lucha contra la corrupción económica. Pero no pudieron forzarlo porque se mantuvo la misma excusa. Inmediatamente acudieron al Imam Khomeini o al Líder Supremo de la Revolución y dijeron que el Islam estaba en peligro y la seguridad económica había sido destruida y los capitalistas tenían miedo de invertir. Por lo tanto, el tema fue cortado. Por supuesto, estaban contentos con la ruptura de la venganza contra los liberales, pero abusaron y acusaron al Imam Khomeini o al liderazgo de apoyar el capitalismo. Y se consideró la razón por la que se quedaron cortos en la lucha contra la corrupción económica. Hasta que finalmente, durante la época de Rouhani, se brindaron mejores condiciones para su surgimiento, y multimillonarios como Mohsen Rezaei e Ishaq Jahangiri no pudieron cubrirse. Por lo tanto, la lucha contra el liberalismo y el comunismo progresivo tomó una nueva ola. Con el arresto del hermano del presidente y del hermano de su primer vicepresidente, el poder volvió gradualmente a la presidencia. Pero no se dieron por vencidos y trataron de presentar una demanda en su contra. Pero no fue efectivo. Por lo tanto, entraron en la fase de la lucha económica. Su banda tiene un rastro claro en toda la inflación y la inflación. Por lo tanto, como dice el jefe de la situación actual, los creadores de la situación actual no pueden ser sus salvadores, por lo que todos deben ser despedidos o al menos sus finanzas deben ser desmanteladas. Para solucionar los gastos. Ya sea en el automóvil o en Internet, las huellas de sus intrusiones son bien conocidas.La compasión por el leopardo de dientes afilados...